میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۳۴ - شاهنشاهی داراب بن بهمن
بیامد به سر تاج شاهی نهاد
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۲
عیار ناقصان از فکر کامل می تواند شد
فردوسی : داستان دوازده رخ
داستان دوازده رخ
جهان چون بزاری برآید همی
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۸
معشوق مرا عهد من از یاد برفت
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۶۶ - در مدح دهقان اجل احمد سمسار
ای رنگ رخت گونه گلنار شکسته
آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
ای اهل هوس، عشق شماری دگر است
غزالی : رکن دوم - رکن معاملات
بخش ۳۳ - عقد ششم (عقد شرکت است)
چون مال مشترک بود، شرکت آن بود که یکدیگر را در تصرف دستوری دهند، آنگاه سود به دو نیم بود. اگر مال هردو برابر است و اگر متفاوت است همچنان بود و با شرط روا نبود که بگردانند، مگر آن که یکی کار خواهد کرد، آنگاه روا بود که وی را به سبب کار زیادتی شرط کنند و این چون قراض بود با شرکت به هم.
ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۷۰ - در نکوهش شاعری که یک خان بختیاری را مدح گفته بود
ای ستاده به بزم تحقیقت
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۶۶
از دوجا آسان ما را شیخ مشکل کرده است
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۴
به شاه نهانی رسیدی که نوشت
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۸
یارب بفضل خویش، گناهان ما ببخش
مفاتیح الجنان : دعاهاى ایام هفته
دعای روز شنبه
 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، بِسْمِ اللّهِ کلِمَةِ الْمُعْتَصِمِینَ، وَمَقالَةِ الْمُتَحَرِّزِینَ، وَأَعُوذُ بِاللّهِ تَعَالی مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِینَ، وَکیدِ الْحَاسِدِینَ، وَبَغْی الظَّالِمِینَ، وَأَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِینَ، اللّهُمَّ أَنْتَ الْواحِدُ بِلَا شَرِیک، وَالْمَلِک بِلَا تَمْلِیک، لَاتُضَادُّ فِی حُکمِک، وَلَا تُنَازَعُ فِی مُلْکک، أَسْأَلُک أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک، وَأَنْ تُوزِعَنِی مِنْ شُکرِ نُعْمَاک مَا تَبْلُغُ بِی غَایةَ رِضَاک؛
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۶۴ - در مدح وزیر صدرالدین
ای صدر دین و دنیا دنیا آفرین تو
فرخی یزدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۱
در میکده گر رند قدح نوش نبودیم
عطار نیشابوری : بخش نهم
(۴) حکایت
چنین گفتست آن پاکیزه ذاتی
جامی : دفتر اول
بخش ۵۳ - مخاطبة مع المکاشفین بسر القدر
ای مکاشف شده به سر قدر
سعیدا : قصاید
شمارهٔ ۸
ز دست این فلک اژدر تمام دهن
لالایی ها : بخش اول
گل زیره
لالا لالا گل زیره
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۶
کارم بشد از دست ندانم که چه حالست
جامی : دفتر اول
بخش ۹۶ - در بیان آنکه حکم لعنت مخصوص به تالیان قرآن نیست بلکه هر عملی ناشی از عجب و ریا و سایر محبطات عمل می شود از این قبیل است
حکم لعنت ز فعل بی اخلاص