ملک‌الشعرای بهار : تصنیفها
ای چرخ‌!
دردا که ندیدیم وصال رخ دلدار
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۳۹
کرم به ابر سبکدست همچو عمان کن
ملا احمد نراقی : باب چهارم
غیبت با غیرزبان
و مخفی نماند که غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن .
وفایی شوشتری : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
از چیست که سنّیان تعلّل دارند
غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۹
لب لعلت گزیدنم هوس است
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۶۱
ز تو گر یک نظر آید به جانم
رشیدالدین وطواط : مقطعات
شمارهٔ ۳۷ - در جواب ادیب صابر بن اسمعیل ترمذی
جواب کریم جمال خراسان
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۹۶
مشت آبی بر رخ از اشک ندامت می زنم
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة الزمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
امیر پازواری : چهاربیتی‌ها
شمارهٔ ۳۳
تٰا ایزِدْ بِسٰاتِهْ مٰازِرُونْ رِهْ نُووِرْ،
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۵
فرح آباد من آنجاست که جانان آنجاست
وفایی مهابادی : غزلیات
شمارهٔ ۶
باغبان از ما در گلزار بندیدن چرا؟
جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۵۵
دُزدانه در آمد از درم دوش
فروغ فرخزاد : اسیر
بازگشت
ز آن نامه ای که دادی و زان شکوه های تلخ
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة التحريم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۷ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی» من خویشتن را بى گناه ندارم و ندانم، «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» که تن آدمى نهمار بدفرمایست و بدآموز، «إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی» مگر آنچ خداوند من ببخشاید و نگاه دارد، «إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ (۵۳)» خداوند من عیب پوشست و آمرزگار، بخشاینده و مهربان.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱۳۱
ناله را درد از دل افگار می آرد برون
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲۶۷
حیرت نگر که در بغل غنچه بوی گل
فردوسی : پادشاهی بهرام گور
بخش ۳
چنان بد که روزی به نخچیر شیر
ملا احمد نراقی : باب چهارم
اهل تصوف، و درویشان
طایفه ششم: اهل تصوف و درویشان و فریفتگان اند و مغرورین ایشان، از هر طایفه ای بیشتر است جمعی از آنها صاحبان بوق و شاخند، که آنها را قلندران خوانند، که نه معنی تصوف را فهمیده اند، و نه هر را از بر شناخته اند و نه از راه و رسم دین، ایشان را اثری، و نه از خدا و پیغمبر، آنها را خبری است روزگار خود را به گدایی و سوال از مردم صرف نموده، و نام درویشی و ترک دنیا را بر خود بسته اند و این طایفه، اراذل ناس، و پست ترین طوایف عالم اند.