اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۸
جان من مسکین که گرفتار غم اوست ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۲
از بدگوهر مرد، و بد تخمه مرد افام مستان و مده، چه وخش گران باید دادن و همه گاه به درخانهٔ تو بایستد و همیشه پیامبر به درگاه تو برپای دارد و ترا زیان گران از وی باشد. حافظ : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۱
به سمع خواجه رسان ای ندیم وقتشناس ابوعلی عثمانی : باب ۴ تا ۵۲
باب هشتم - در ورع
بوذر رَضیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم گفت از نیکوئی مسلمانی مرد، دست بداشتن است از آنچه او را بکار نیاید. نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۳۶ - کشتن بهرام وزیر ظالم را
چون زمین از گلیم گرد آلود میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۵۱ - جنگ دوم دارا با اسکندر و گریختن دارا
چو برخواند دارا بسی شد دژم آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۲
آن مرغ، که ناله همنفس بود او را سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۰
وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد شدن صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۱۳
آیینه خورشید دل بی هوس ماست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۰
عمرم همه با صوت نی و چنگ بسر رفت ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۴
دیوانه دلم که میل طبعش بهواست باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۲
نگارینا دل و جانم ته دیری ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۸۶
مرغ دل راست عزم مسکن خویش سوزنی سمرقندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴
یاقوتی کبیر فروش کباده خر واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۱
گره در ابروان، از گرمی خویش چو اخگر شد نظام قاری : رباعیات
شمارهٔ ۸
با گیوه تنک رفتن راه چه سود انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۱
بیدلم ای یار همچنان که تو دیدی غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۲۹ - آداب روز آدینه
در جمله باید که در جمله این روز هفت فضیلت طلب کند: فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۰
هر که چراغی ز برق آه ندارد فردوسی : کیقباد
بخش ۳
برفت از لب رود نزد پشنگ
شمارهٔ ۲۹۸
جان من مسکین که گرفتار غم اوست ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۲
از بدگوهر مرد، و بد تخمه مرد افام مستان و مده، چه وخش گران باید دادن و همه گاه به درخانهٔ تو بایستد و همیشه پیامبر به درگاه تو برپای دارد و ترا زیان گران از وی باشد. حافظ : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۱
به سمع خواجه رسان ای ندیم وقتشناس ابوعلی عثمانی : باب ۴ تا ۵۲
باب هشتم - در ورع
بوذر رَضیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم گفت از نیکوئی مسلمانی مرد، دست بداشتن است از آنچه او را بکار نیاید. نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۳۶ - کشتن بهرام وزیر ظالم را
چون زمین از گلیم گرد آلود میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۵۱ - جنگ دوم دارا با اسکندر و گریختن دارا
چو برخواند دارا بسی شد دژم آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۲
آن مرغ، که ناله همنفس بود او را سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۰
وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد شدن صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۱۳
آیینه خورشید دل بی هوس ماست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۰
عمرم همه با صوت نی و چنگ بسر رفت ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۴
دیوانه دلم که میل طبعش بهواست باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۳۲
نگارینا دل و جانم ته دیری ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۸۶
مرغ دل راست عزم مسکن خویش سوزنی سمرقندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴
یاقوتی کبیر فروش کباده خر واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۱
گره در ابروان، از گرمی خویش چو اخگر شد نظام قاری : رباعیات
شمارهٔ ۸
با گیوه تنک رفتن راه چه سود انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۱
بیدلم ای یار همچنان که تو دیدی غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۲۹ - آداب روز آدینه
در جمله باید که در جمله این روز هفت فضیلت طلب کند: فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۰
هر که چراغی ز برق آه ندارد فردوسی : کیقباد
بخش ۳
برفت از لب رود نزد پشنگ