سعدی : غزلیات
غزل ۵۰۲
تو با این لطف طبع و دلربایی
رفیق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۰
چنان ز عشق تو بدنام خلق ایامم
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۵۶
درین بستانسرا خود را چنان صائب سبک کردم
عسجدی : اشعار باقیمانده
شمارهٔ ۸۷ - در هجو قریع الدهر از شعرای معاصر خود گوید
هجا کردست پنهان شاعران را
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۵
کنم چو شرح غم او سواد بر کاغذ
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴
سوختن شمع شبستان زمن آموخته است
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۵۵
گر نباشد در میان روی تو، از یک آه گرم
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۲
مست نتوان کرد زاهد را به صد جام شراب
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۸۹
رویش ندیده، پس مکنیدم ملامتی
رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۶ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا الآیة طول اینجا غنى است و بى‏نیازى و کام، یعنى بى‏نیازى که پیدا بود بر مرد و در زىّ وى، تقول العرب: ما بفلان طائل و لا طول. معنى آیت آنست که: من لم یستطع منکم قدرة و غنى ان ینکح المحصنات، هر که توانایى و بى‏نیازى ندارد، و نتواند که آزاد زنان را بزنى کند، او را حلال است که کنیزک دیگرى بزنى کند، بشرط آنکه کنیزک همدین این مرد آزاد بود. کسایى محصنات بکسر صاد خواند در همه قرآن، مگر آنجا که گفت: وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ که این یکى بفتح صاد خواند. باقى قرّا بفتح صاد خوانند در همه قرآن. امّا من کسر الصّاد فانّه بناه على احصنت بناء الفعل للفاعل و المراد احصنت نفسها بالعفّة و التّزوج. و من فتح الصّاد بناه على احصنت فهى محصنة بناء الفعل للمفعول به، اى احصنها غیرها، امّا الزّوج، و امّا الاسلام، و امّا التّعفف و امّا الولىّ بتزویجها.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۵۷
هر که پیوندد به اهل دل، به جان بینا شود
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۶۰
به عاشق صید عاشق میکند قد دلارایش
صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰
خار در پیراهن فرزانه می‌ریزیم ما
رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۹ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ مقاتل حیان گفت: قصه نزول این آیت آنست که: میان اوس و خزرج در زمانه جاهلیت عداوتى و قتالى رفته بود چون مصطفى (ص) به مدینه آمد، ایشان را صلح داد و از سر آن عداوت و کینه برخاسته بودند. روزى ثعلبة بن غنم از اوس و اسعد بن زراره از خزرج بر یکدیگر رسیدند و تفاخر کردند. ثعلبه گفت: مائیم که خزیمة بن ثابت ذو الشهادتین از ماست، و حنظله غسیل ملائکه از ماست، سعد بن معاذ، الّذى اهتزّ له عرش الرحمن و رضى اللَّه بحکمه فى بنى قریظه از ماست، عاصم بن ثابت بن افلح سالار لشکر اسلام از ماست. اسعد بن زراره جواب داد که: چهار کس از بزرگان صحابه که حمله و حفظه قرآن‏اند از مااند. ابى بن کعب، معاذ بن جبل، زید بن ثابت، و ابو زید.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۳۸
ز موج خویش بود تازیانه ریگ روان را
پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
حدیث مهر
گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری
صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۵۴
هر کسی چیزی ز اسباب جهان برداشته است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۶
راز دل را می توان دریافت از سیمای ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۷
حاصل این مزرع ویران به‌جز تشویش نیست
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۸۱
برقی که ز میغ آن جهان روی نمود