سعدی : مثنویات
شمارهٔ ۲۴
هر که را باشد از تو بیم گزند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵۵
کوهکن مزد گر از جوی تراشی می دید
فردوسی : منوچهر
بخش ۱۱
چو برخاست از خواب با موبدان
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۷۰
شیخ گفت روزی: بلغناان السید الصادق جعفر بن محمد قال ما رأیت احسن من تواضع الاغنیاء للفقراء و احسن من ذلک اعراض الفقیر عن الغنی استغنی باللّه عزوجل. پس مقری بر خواند وَللمّه العزة وَلِرَسُولِهِ وَللمُؤْمِنین.
سعدی : مراثی
ذکر وفات امیرفخرالدین ابی‌بکر طاب ثراه
وجود عاریتی دل درو نشاید بست
غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۱۱۴ - پیدا کردن معنی شوق به خدای تعالی
بدان که هرکه محبت انکار کرد شوق نیز انکار کرد. در دعای رسول (ص) است، «ااسئلک الشوق الی لقائک و لذه النظر الی وجهک الکریم» و گفت، «خدای تعالی همی گوید، «طال شوق الابرار الی لقائی و انی الی لقائهم لاشد شوقا، دراز شد آرزومندی نیک مردان به من و من به ایشان آرزومندترم از ایشان». پس باید که معنی شوق بشناسی که شوق به خدای تعالی چیست که محبت بی شوق نبود، ولکن هرکه را اصلا ندانند شوق به وی نبود و اگر دانند و حاضر بود و همی بینند هم شوق نبود. پس شوق به چیزی بود که از وجهی حاضر بود و از وجهی غایب. چون معشوق که در خیال حاضر بود و از چشم غایب. و معنی شوق تقاضا و طلب آن بود که در چشم حاضر آید تا ادراک تمام شود، پس از این بشناسی که شوق به خدای تعالی در دنیا ممکن نگردد که برسد که وی در معرفت حاضر است ولکن از مشاهده غایب است و مشاهده کمال معرفت است چنان که دیدار کمال خیال است. و این شوق جز به مرگ برنخیزد.
مولوی : ترجیعات
بیست و نهم
با شیر رو به شانگی آوردمان دیوانگی
سوزنی سمرقندی : بخش دوم قطعات
شمارهٔ ۸ - دست تقدیر
چو در انبان عمر وزید نهاد
سعدی : غزلیات
غزل ۴۲
نشاید گفتن آن کس را دلی هست
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۸
هرگه که کنی مصاف لشگر شکنی
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۶۵۱
کجا کنند به نیغ از تو عاشقان اعراض
جامی : دفتر سوم
بخش ۴ - پایه دعاگویی جناب خداوندگاری چنان بلند است که مادام که قلم بلند بالا پای بر قبه قصر قصه قیصر و کنگر ایوان داستان نوشیروان ننهاد سر او به آن نرسید لاجرم سر کرده و سر بر آن درآورده همواره این رقم می زند که سایه دولتش پاینده باد و آفتاب معدلتش تابنده
کاش نوشیروان کنون بودی
عطار نیشابوری : بیان وادی فقر
حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر می‌خواستند
یک شبی پروانگان جمع آمدند
اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۷
پیمان شکنا بر سر پیمانت نمی بینم
سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۰
شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو
مولوی : دفتر اول
بخش ۴ - از خداوند ولی‌التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بی‌ادبی
از خدا جوییم توفیق ادب
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۸
ز سوز عشق چه هنگامه فغان بندیم
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۱
اشراق یکی راه فلک ساز کنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۳۳
هر شب از سودای آن زلف سیاه
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۲
چنان ز ساده دلی ها رمیده ام ز کتاب