عبارات مورد جستجو در ۲۰۷۳ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹۳
نکنم باور ازان سست وفا، عهد وصال
دست بر مصحف اگر بهر قسم بگذارد
من و اندیشه آن سرو که در باغ خرام
فتنه می روید از آنجا که قدم بگذارد
راه اسلام غلط نیست، ز پیمودن کفر
باز می گردم اگر شرم صنم بگذارد
حالیا کآتش ایجاد به ما زد، چه کرم؟
کرم آن بود که ما را به عدم بگذارد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹۹
نخندد چون دلم بر شانه، کز راه تهیدستی
به هندستان زلفت از برای مال می آید
اگر چون سنبلت صدبار فال از شانه می گیرم
پریشانی به چندین رنگ در هر فال می آید
نمی دانم کجا بگریزم از دست سیه بختی
که هر جا می روم، چون سایه از دنبال می آید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۱
یکقلم از من نیاید رو سفیدی در وجود
چون سیاهی،گر دو صد ره امتحانم کرده اند
شیوه ابر است طغرا قسمتم در باغ دهر
با دل افسرده، سرگرم فغانم کرده اند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۱
دل برد آن نگار، ببینم چه می کند
گل کرد صید خار، ببینم چه می کند
شوخی کنان به چشم درآمد چو طفل اشک
آید چو در کنار، ببینم چه می کند
در صبح وصل، دیده گرفتار گریه بود
در شام انتظار ببینم چه می کند
کارم به دست چرخ و ز من بازپرس کار
انصاف کردگار ببینم چه می کند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۶
ساقی به ته شیشه می ناب نگه دار
خواهیم دگر تشنه شدن، آب نگه دار
مطرب من کم حوصله را سوختی آخر
گفتم به تو در پرده که مضراب نگه دار
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۹
گرد کلفت بس که می ریزد مرا بر تن غبار
بر رخ آیینه می پاشد ز عکس من غبار
خاکساران را چو رانی از درت، خنجر مکش
می شود از باد دامن، عازم رفتن غبار
بس که پر گرد ملالم، گر زنی دستی به من
ریزدم از هر بن مو همچو پرویزن غبار
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۲۲
ز گل بی بهره ام وز آشیان دور
چه سازد کس، زمین سخت، آسمان دور
کجا ما و کجا ایام وصلش
بود از موسم گل، زعفران دور
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۶۲
کس را غم سوز دل ما نیست درین بزم
شمع از غم ما سوخته و ما ز غم شمع
بی آمدنت مجلس ما نور ندارد
شب، روشنی خانه بود در قدم شمع
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۷۵
همچو داغ لاله نور از من مجوی
مرده شمع دودمانم از فراق
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۷۸
دارم تنی ز دست غمت چون سبوی خشک
از آب شکوه چون نکنم تر، گلوی خشک؟
لب تشنه مراد چه خواهد ز چرخ دید؟
کام پیاله تر نشود از سبوی خشک
تنها به خس نه ایم در افروختن شریک
چون آتشیم با همه در سوختن شریک
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹۲
کو صبر کز صبوری، تاب جفا بیارم؟
بی صبرم آفریدند، صبر از کجا بیارم؟
تا کی دلم بماند در پیش خوبرویان؟
عضوی ست رفته از جا، باید به جا بیارم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹۵
بس که از سنگینی جان، کنده پای خودیم
عمرها چون آسیا گشتیم و در جای خودیم
چون بط می می دویم از بهر کام دیگران
عشرت افروز حریفان، محنت افزای خودیم
هر طرف صد داغ حسرت بر تن ما ریخته
اشک ریزان همچو طاووس از تماشای خودیم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹۶
آن وحشی ام که هرگز، آرام را ندیدم
با دانه برنخوردم تا دام را ندیدم
دل گفت آن پریوش، استاده بر لب بام
رفتم به کوچه گردی، آن بام را ندیدم
در راه کعبه وصل، کز هر طرف صفا بود
کردم چو آینه سعی، احرام را ندیدم
گفتا که می فرستم، یک بوسه ات به پیغام
من بوسه از که گیرم، پیغام را ندیدم
رفتم به دشت کآید بهرام گور پیشم
گوری به پیشم آمد، بهرام را ندیدم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹۷
بشکفته صد رنگ گلهای داغم
در سیر گل نیست حاجت به باغم
هجر تو امشب آتش به دل زد
برخاست چون شمع دود از دماغم
یک گل نچیدم از باغ وصلت
دست تهی کرد چون لاله داغم
تا خون روان شد از گوش مینا
طفلانه ترسید چشم ایاغم
چون شمع تصویر از بی فروغی
هرگز نیفتاد گل بر چراغم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹۹
اگر غیرت عشق مانع نگردد
تنش را به آیینه گر می نمایم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۰۰
یک شورش ما رهبر صد بارش سنگ است
لیکن سر هنگامه طفلانه نداریم
یک جا نشود جمع، دو برگ طرب ما
داریم گهی شیشه که پیمانه نداریم
گویی که ز ما گم شده انگشت شهادت
روزی که کلید در میخانه نداریم
داریم سر زلف گرهگیر تو در دست
غم نیست اگر سبحه صد دانه نداریم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۰۲
شب از رنج خمار آزرده بودم
نمی خوردم پیاله، مرده بودم!
به ذوق آنکه پاشم بر قبایت
گل مهتاب را افشرده بودم
نشد میلم به آهنگ کمانچه
ز بس تیر تغافل خورده بودم
نسیم آهم از سر وا نمی شد
چو گیسوی تو بر هم خورده بودم
سرانگشتم چرا می سوخت چون شمع؟
اگر داغ ترا نشمرده بودم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۱۶
نشاط از سبزه مینا ندیدم
طرب از لاله صهبا ندیدم
بسی دیدم قد بالابلندان
بدین خوبی قد و بالا ندیدم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۲۰
قطره چندی نصیب کام خشکم بیش نیست
چون صدف خود را اگر در قعر دریا افکنم
بر سرم گر افسر شاهی گذارد روزگار
چون کلاه لاله بردارم به صحرا افکنم
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۲۵
مویی شده ام، به که به موی تو بسازم
تا مویه کنان با غم روی تو بسازم
من بلبل مستم، تو هراسان گل سرکش
باید ز ره صبر، به بوی تو بسازم
داغت ز سراپای تنم دود برآورد
می خواست که با آتش خوی تو بسازم