شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۶
نور چشم مردمست از دیدهٔ عالم نهان
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۹
گفتم که نثار جان کنم گر آیی
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۲
به بالین غریبانت گذر نیست
قصاب کاشانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
گر شود آن شوخ با من مهربان دارم عجب
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۸
نیست از خونابه نوشان هیچ کس جز من به جا
سهراب سپهری : زندگی خواب‌ها
بی پاسخ
در تاریکی بی آغاز و پایان
محتشم کاشانی : غزلیات از رسالهٔ جلالیه
شمارهٔ ۲۹
وصل چون شد عام از هجران بود ناخوشترک
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۴۷
دل بی‌قرار را گو که چو مستقر نداری
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹
دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب
سعدی : غزلیات
غزل ۳۰۴
آن کیست که می‌رود به نخجیر
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۵
دیگران جانند و جانان شمس دین
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۰
جهان از باد نوروزی جوان شد
قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۱
دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌خواستیم
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۴
چیست عالم سایه بان شمس دین
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰
در رخت می نگرم جلوه گه جان اینجاست
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۳
کرمی کن بیا و خوش بنشین
سعدی : ملحقات و مفردات
تکه ۱۵
ایا نسیم سحر بوی زلف یار بیار
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۲
بر در می فروش خوش بنشین
نصرالله منشی : باب الاسد و الثور
بخش ۴۴ - سرانجام دمنه
و مرا چون افتاب روشن است که از ظلمت بدکرداری و غدر تو پرهیز می‌باید کرد. که صحبت اشرار مایه شقاوت است و مخالطت اخیار کیمیای سعادت. و مثل آن چون باد سحری است که اگر بر ریاحین بزد نسیم آن بدماغ برساند، و اگر بر پارگین گذرد بوی آن حکایت کند. و می‌توان شناخت که این سخن برتو گران می‌آید. و سخن حق تلخ باشد و اثر آن در مسامح مستبدان ناخوش.
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۶۲۸
دال زلف و الف قامت و بیم دهنش