سعدی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح امیر انکیانو
بس بگردید و بگردد روزگار مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۹
یکره ز وصل خویش مرا بهرهمند کن فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۹
پیام باد بهار از وصال جانان است وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱
گر کسب کمال میکنی میگذرد صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸
روزگاریست که چون حلقه مقیمم بدرت حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
در کاسه دو چشم بود خون دل شراب صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۵۸
ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن ابوعلی عثمانی : باب ۴ تا ۵۲
باب دوازدهم - در رَجاء
قالَ اللّهُ تَعالی مَنْ کانَ یَرْجِوا لِقاءَ فَاِنَّ اَجَل اللّهُ لَآتٍ. علاء بن زید گوید اندر نزدیک مالک بن دینار شدم شهر بن حَوْشَب را دیدم چون از نزدیک او بیرون آمدم شهربن حوشب را گفتم زادی ده مرا، گفت آری از عمّۀ خویش شنیدم أُمّ الدَرْدا از بودَرْدا از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که جبرئیل علیه السّلام گفت خداوند تعالی گفت تا مرا پرستید و امید بمن دارید و پس شرک نیارید بیامرزم شما را بر هرچه باشید اگر روی زمین پر گناه دارید هم چندان آمرزش پیش آرم شما را و شما را بیامرزم و باک ندارم. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۹۲۳
پیر مغان ز توبه ترا منع اگر کند سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۸۲
چو موج، موسم گل سبحه را در آب انداز پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
جولای خدا
کاهلی در گوشهای افتاد سست نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۳۳
لعل تو که معدن حیاتست رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۴۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خداى اوست که نیست هیچ خدا مگر وى الْحَیُّ الْقَیُّومُ زنده پاینده لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ نگیرد وى را نه نیم خواب و نه خواب لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ هر چه در آسمان و زمین چیزست ویراست مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ کیست آنک شفاعة کند بنزدیک وى مگر بدستورى وى یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ میداند آنچه پیش خلق فاست از بودنى و آنچه پس خلق واست از بوده وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ و نرسند خلق بچیزى از دانش خداى إِلَّا بِما شاءَ مگر بآنچه خواست که دانند وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ و رسیده است کرسى وى بهفت آسمان و هفت زمین، وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما و گران نمىآید بر خداى نگاه داشت آسمان و زمین، وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ و اوست برتر و مهتر. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۵۸
عبث خود را چو آتش تهمت آلود غضب کردم نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۶۸ - دیدن خسرو شیرین را و سخن گفتن با شیرین
چو خسرو دید ماه خرگهی را رشیدالدین میبدی : ۹۰- سورة البلد- المکیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۹۷
حرفی است محبت که به گفتار نگنجد ایرج میرزا : قطعه ها
رم
یا رب این عادت چه می باشد که اهل ملک ما انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷
زردرویم ز چرخ دندانخای مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲
پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح امیر انکیانو
بس بگردید و بگردد روزگار مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۹
یکره ز وصل خویش مرا بهرهمند کن فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۹
پیام باد بهار از وصال جانان است وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱
گر کسب کمال میکنی میگذرد صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸
روزگاریست که چون حلقه مقیمم بدرت حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
در کاسه دو چشم بود خون دل شراب صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۵۸
ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن ابوعلی عثمانی : باب ۴ تا ۵۲
باب دوازدهم - در رَجاء
قالَ اللّهُ تَعالی مَنْ کانَ یَرْجِوا لِقاءَ فَاِنَّ اَجَل اللّهُ لَآتٍ. علاء بن زید گوید اندر نزدیک مالک بن دینار شدم شهر بن حَوْشَب را دیدم چون از نزدیک او بیرون آمدم شهربن حوشب را گفتم زادی ده مرا، گفت آری از عمّۀ خویش شنیدم أُمّ الدَرْدا از بودَرْدا از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که جبرئیل علیه السّلام گفت خداوند تعالی گفت تا مرا پرستید و امید بمن دارید و پس شرک نیارید بیامرزم شما را بر هرچه باشید اگر روی زمین پر گناه دارید هم چندان آمرزش پیش آرم شما را و شما را بیامرزم و باک ندارم. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۹۲۳
پیر مغان ز توبه ترا منع اگر کند سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۸۲
چو موج، موسم گل سبحه را در آب انداز پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
جولای خدا
کاهلی در گوشهای افتاد سست نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۳۳
لعل تو که معدن حیاتست رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۴۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خداى اوست که نیست هیچ خدا مگر وى الْحَیُّ الْقَیُّومُ زنده پاینده لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ نگیرد وى را نه نیم خواب و نه خواب لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ هر چه در آسمان و زمین چیزست ویراست مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ کیست آنک شفاعة کند بنزدیک وى مگر بدستورى وى یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ میداند آنچه پیش خلق فاست از بودنى و آنچه پس خلق واست از بوده وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ و نرسند خلق بچیزى از دانش خداى إِلَّا بِما شاءَ مگر بآنچه خواست که دانند وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ و رسیده است کرسى وى بهفت آسمان و هفت زمین، وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما و گران نمىآید بر خداى نگاه داشت آسمان و زمین، وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ و اوست برتر و مهتر. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۵۸
عبث خود را چو آتش تهمت آلود غضب کردم نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۶۸ - دیدن خسرو شیرین را و سخن گفتن با شیرین
چو خسرو دید ماه خرگهی را رشیدالدین میبدی : ۹۰- سورة البلد- المکیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۹۷
حرفی است محبت که به گفتار نگنجد ایرج میرزا : قطعه ها
رم
یا رب این عادت چه می باشد که اهل ملک ما انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷
زردرویم ز چرخ دندانخای مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲
پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا