جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹۱
باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد رفیق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
دور از رخ تو بدیده و دل ای ماه اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۳۶
در دل آمد یار و گشت از دیده غمدیده دور سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱
گر یار بحالم نظری داشته باشد نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
چونکه بهرام شد نشاط پرست وحشی بافقی : ناظر و منظور
خبر یافتن منظور از رفتن ناظر و برون آمدن از شهر آشفته خاطر و به کاروان مقصود رسیدن و از نامهٔ ناظر شادمان گردیدن
فسون سازی که این افسون نماید نهج البلاغه : نامه ها
نامه به فرمانداران در جبران خسارت عبور لشکریان از شهرها
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى العمال الذين يطأ الجيش عملهم </strong> فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹
گنج ابدی پیروی حق و عبادت محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۸
دم جاندان آن بت بر سرم با تیغ کین آمد عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۱
آن را که ز وصل او خبر بود رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۸ - گلبن ششم در ذکر بعضی از اصطلاحات عارفین
بر رأی عقلای باانصاف ظاهر است که هر طایفه را از علما و غیره اصطلاحی مخصوص است که در استعمال آن منفردند ودیگران را از آن حظی و نصیبی نیست. لهذا این طایفهٔ عالیه، عبارات و اصطلاحات خاصی دارند که بدون اطلاع و استحضار از آن، درک کلام ایشان متعذر است. کما قال المؤلف: امام خمینی : غزلیات
جام ازل
مازاده عشقیم و پسرخوانده جامیم مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۴
ای مرحمتت هادی راه همه کس هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
الکلام فی السُّکر و الصَحْو
بدان اعزّک اللّه که: سُکْر و غلبه عبارتی است که ارباب معانی کردهاند از غلبهٔ محبت حق تعالی و صَحْو عبارتی از حصول مراد و اهل معانی را اندر این معنی سخن بسیار است، گروهی این را بر آن فضل مینهند و گروهی بر خلاف. فردوسی : پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود
بخش ۱۳
بیامد سر سروران سپاه کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲
چشم ز خیال تو پر از نور تجلیست هجویری : باب المحبّة و ما یتعلّق بها
کشفُ الحجاب السّادس فی الزّکوة
قوله، تعالی:«و أقیمُوا الصَّلوةَ و اتُوا الزّکوةَ (۴۳/البقره).» رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۱۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ الآیة اظهار عزّت قرآن است، و نشر بساط توقیر کلام خداى جهانست، کلامى که دلهاى عارفان را شفا است، اسرار آشنایان را ضیا است، جانهاى دوستان را غذا است، درد درماندگان را درمان و دواست، کلامى که سناء الهیّت مطلع قدم اوست، قرآنى که بتیسیر ربوبیّت تنزّل اوست، یادگارى که قبّه حفظ حق مأمن اوست، کلامى که جانها را تذکرت است، و دلها را عدّتست، امروز وسیلت، و فردا را ذخیرتست. مصطفى (ص) گفت: «لو کان القرآن فى اهاب ما مسّه النّار»، اگر چنان بودى که این قرآن در پوستى نهاده بودى، آن را فردا بنسوختندى. پس چون در دل بنده مؤمن یابند با معرفت ایمان، هم اولىتر که نسوزند. امّا کسى باید که بقرآن راه جوید، تا قرآن او را بر راه دارد، که قرآن راه جویان را راهست، و یار خواهان را یار است، مؤمن که راه میجوید، او را میراند بزمام حق، در راه صدق، و رسن صواب، بر چراغ هدى، و بدرقه مصطفى، روى بنجات، وادى بوادى، منزل بمنزل، تا فرود آرد او را در مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ، و بیگانه که راه جوى و بارخواه نیست، لا جرم قرآن او را روشنایى و راه نیست، وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً. سعدی : باب نهم در توبه و راه صواب
حکایت
کهن سالی آمد به نزد طبیب ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - مراتب امر به معروف و نهی از منکر
چون وجوب امر به معروف و نهی از منکر را دانستی و شرایط آن را شناختی، بدان که از برای آن چند مرتبه است:
شمارهٔ ۵۹۱
باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد رفیق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
دور از رخ تو بدیده و دل ای ماه اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۳۶
در دل آمد یار و گشت از دیده غمدیده دور سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱
گر یار بحالم نظری داشته باشد نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
چونکه بهرام شد نشاط پرست وحشی بافقی : ناظر و منظور
خبر یافتن منظور از رفتن ناظر و برون آمدن از شهر آشفته خاطر و به کاروان مقصود رسیدن و از نامهٔ ناظر شادمان گردیدن
فسون سازی که این افسون نماید نهج البلاغه : نامه ها
نامه به فرمانداران در جبران خسارت عبور لشکریان از شهرها
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى العمال الذين يطأ الجيش عملهم </strong> فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹
گنج ابدی پیروی حق و عبادت محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۸
دم جاندان آن بت بر سرم با تیغ کین آمد عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۱
آن را که ز وصل او خبر بود رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۸ - گلبن ششم در ذکر بعضی از اصطلاحات عارفین
بر رأی عقلای باانصاف ظاهر است که هر طایفه را از علما و غیره اصطلاحی مخصوص است که در استعمال آن منفردند ودیگران را از آن حظی و نصیبی نیست. لهذا این طایفهٔ عالیه، عبارات و اصطلاحات خاصی دارند که بدون اطلاع و استحضار از آن، درک کلام ایشان متعذر است. کما قال المؤلف: امام خمینی : غزلیات
جام ازل
مازاده عشقیم و پسرخوانده جامیم مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۴
ای مرحمتت هادی راه همه کس هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
الکلام فی السُّکر و الصَحْو
بدان اعزّک اللّه که: سُکْر و غلبه عبارتی است که ارباب معانی کردهاند از غلبهٔ محبت حق تعالی و صَحْو عبارتی از حصول مراد و اهل معانی را اندر این معنی سخن بسیار است، گروهی این را بر آن فضل مینهند و گروهی بر خلاف. فردوسی : پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود
بخش ۱۳
بیامد سر سروران سپاه کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۲
چشم ز خیال تو پر از نور تجلیست هجویری : باب المحبّة و ما یتعلّق بها
کشفُ الحجاب السّادس فی الزّکوة
قوله، تعالی:«و أقیمُوا الصَّلوةَ و اتُوا الزّکوةَ (۴۳/البقره).» رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۱۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ الآیة اظهار عزّت قرآن است، و نشر بساط توقیر کلام خداى جهانست، کلامى که دلهاى عارفان را شفا است، اسرار آشنایان را ضیا است، جانهاى دوستان را غذا است، درد درماندگان را درمان و دواست، کلامى که سناء الهیّت مطلع قدم اوست، قرآنى که بتیسیر ربوبیّت تنزّل اوست، یادگارى که قبّه حفظ حق مأمن اوست، کلامى که جانها را تذکرت است، و دلها را عدّتست، امروز وسیلت، و فردا را ذخیرتست. مصطفى (ص) گفت: «لو کان القرآن فى اهاب ما مسّه النّار»، اگر چنان بودى که این قرآن در پوستى نهاده بودى، آن را فردا بنسوختندى. پس چون در دل بنده مؤمن یابند با معرفت ایمان، هم اولىتر که نسوزند. امّا کسى باید که بقرآن راه جوید، تا قرآن او را بر راه دارد، که قرآن راه جویان را راهست، و یار خواهان را یار است، مؤمن که راه میجوید، او را میراند بزمام حق، در راه صدق، و رسن صواب، بر چراغ هدى، و بدرقه مصطفى، روى بنجات، وادى بوادى، منزل بمنزل، تا فرود آرد او را در مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ، و بیگانه که راه جوى و بارخواه نیست، لا جرم قرآن او را روشنایى و راه نیست، وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً. سعدی : باب نهم در توبه و راه صواب
حکایت
کهن سالی آمد به نزد طبیب ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - مراتب امر به معروف و نهی از منکر
چون وجوب امر به معروف و نهی از منکر را دانستی و شرایط آن را شناختی، بدان که از برای آن چند مرتبه است: