ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۵
گرچه رخش همیشه حکایت ز مه کند لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۷۸ - به شاهد لغت داشن، بمعنی عطا، داشاد
چکنم که سفیه را به نکوی ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۴
می خوارگان که باده ز رطل گران خورند ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۱۵ - جنگ طلخاب
و امیر، رضی اللّه عنه، از بلخ حرکت کرد بدانکه بسرخس رود روز شنبه نیمه شعبان با لشکری و عدّتی سخت تمام، و همگان اقرار دادند که کلّ ترکستان را که پیش آیند بتوان زد. و در راه درنگی میبود تا لشکر از هر جای دیگر که فرموده بود میرسیدند. و در روز یکشنبه غره ماه رمضان بطالقان رسید و آنجا دو روز ببود، پس برفت تعبیه کرده . ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
باد سحری طرب فزاید جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵۱
ز لطفت یک نظر در حال ما کن ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۲
آن باده را که گونه بیجاده آمده است ملا احمد نراقی : باب چهارم
اصناف حیوانات
و لحظه ای تأمل کن در اصناف حیوانات که کمیت آنها را بجز خالق آنها احدی نمی داند از مرغان و سباع و بهایم و وحوش و حشرات هر یک را چگونه ساختن خانه و منزل یاد داد و تحصیل قوت و آب و دانه تعلیم کرد راه مجامعت نر و ماده را به ایشان نمود و تربیت نسل بچه را به ایشان آموخت آنچه را انسان به آن محتاج بود رام و فرمانبردار او گردانید، و آنچه را به آن احتیاجی نبود وحشی کرد و در هر یک، از عجایب و مصالح این قدر آفرید که عقلها حیران می ماند، عنکبوت را نگر که چگونه خانه خود را مشبک می سازد و آن را دام پشه و مگس می نماید و در کنجی کمین می نشیند تا چون مگسی در آنجا افتاد آن را صید می کند و غذای خود را می سازد و مگس را ببین که از مسافت بعیده بوی شیرینی را می فهمد و بر آن حاضر می شود. ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۱
بر سپهر نیکویی رویش چو مه خرمن زده است لالایی ها : بخش اول
خوابهای پارچه ایی
دختر خوبم، ناز و عزیزم ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۰
چون زلف تو بی قرارم از عشقت قدسی مشهدی : ساقینامه
بخش ۷
به صحرا مگر سایهاش پا فشرد؟ جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷۷
من دردمند چاره ی دردم چه می کنی ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۹
زبس گل که در باغ ماوی گرفت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۰
درمانده این جسم نزارست دل ما ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۸
عید خوبان را چو روی خویشتن آراسته است سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۳
بهر بر چیدن چو چیدند این بساط امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۰۸
چه جوهر است که آن را ز آهن است حصار مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۲
گفتم که بر حریف غمگین منشین نظام قاری : فردیات
شمارهٔ ۴۰
بزوده گفت ندانی که پر مرو باریک
شمارهٔ ۱۵
گرچه رخش همیشه حکایت ز مه کند لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۷۸ - به شاهد لغت داشن، بمعنی عطا، داشاد
چکنم که سفیه را به نکوی ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۴
می خوارگان که باده ز رطل گران خورند ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۱۵ - جنگ طلخاب
و امیر، رضی اللّه عنه، از بلخ حرکت کرد بدانکه بسرخس رود روز شنبه نیمه شعبان با لشکری و عدّتی سخت تمام، و همگان اقرار دادند که کلّ ترکستان را که پیش آیند بتوان زد. و در راه درنگی میبود تا لشکر از هر جای دیگر که فرموده بود میرسیدند. و در روز یکشنبه غره ماه رمضان بطالقان رسید و آنجا دو روز ببود، پس برفت تعبیه کرده . ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
باد سحری طرب فزاید جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵۱
ز لطفت یک نظر در حال ما کن ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۲
آن باده را که گونه بیجاده آمده است ملا احمد نراقی : باب چهارم
اصناف حیوانات
و لحظه ای تأمل کن در اصناف حیوانات که کمیت آنها را بجز خالق آنها احدی نمی داند از مرغان و سباع و بهایم و وحوش و حشرات هر یک را چگونه ساختن خانه و منزل یاد داد و تحصیل قوت و آب و دانه تعلیم کرد راه مجامعت نر و ماده را به ایشان نمود و تربیت نسل بچه را به ایشان آموخت آنچه را انسان به آن محتاج بود رام و فرمانبردار او گردانید، و آنچه را به آن احتیاجی نبود وحشی کرد و در هر یک، از عجایب و مصالح این قدر آفرید که عقلها حیران می ماند، عنکبوت را نگر که چگونه خانه خود را مشبک می سازد و آن را دام پشه و مگس می نماید و در کنجی کمین می نشیند تا چون مگسی در آنجا افتاد آن را صید می کند و غذای خود را می سازد و مگس را ببین که از مسافت بعیده بوی شیرینی را می فهمد و بر آن حاضر می شود. ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۱
بر سپهر نیکویی رویش چو مه خرمن زده است لالایی ها : بخش اول
خوابهای پارچه ایی
دختر خوبم، ناز و عزیزم ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۱۰
چون زلف تو بی قرارم از عشقت قدسی مشهدی : ساقینامه
بخش ۷
به صحرا مگر سایهاش پا فشرد؟ جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷۷
من دردمند چاره ی دردم چه می کنی ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۹
زبس گل که در باغ ماوی گرفت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۰
درمانده این جسم نزارست دل ما ادیب صابر : غزلیات
شمارهٔ ۸
عید خوبان را چو روی خویشتن آراسته است سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۳
بهر بر چیدن چو چیدند این بساط امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۰۸
چه جوهر است که آن را ز آهن است حصار مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۲
گفتم که بر حریف غمگین منشین نظام قاری : فردیات
شمارهٔ ۴۰
بزوده گفت ندانی که پر مرو باریک