سعدی : باب هشتم در شکر بر عافیت
حکایت
جوانی سر از رأی مادر بتافت
امام خمینی : غزلیات
در همای دوست
من در هوای دوست، گذشتم ز جان خویش
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴۶
دل ز تنهایی به جان آمد ندانم چون کنم
شاطرعباس صبوحی : دوبیتی‌ها
آهو
مردم از حسرت آهو روشان و رمشان
فردوسی : پادشاهی نوذر
بخش ۴
سپیده چو از کوه سر برکشید
امام خمینی : غزلیات
آتش فراق
بیدل کجا رود، به که گوید نیاز خویش؟
سعدی : باب دوم در اخلاق درویشان
حکایت شمارهٔ ۳۸
یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبح او نظر کرد جوان از خواب مستی سر بر آورد و گفت
جامی : دفتر دوم
بخش ۲۶ - حکایت بر سبیل تمثیل
قطره ای از تموج دریا
امام خمینی : غزلیات
آواز سروش
بر در میکده، پیمانه زدم خرقه به دوش
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۰۲
چو غنچه بسکه تپیدم ز وحشت دل تنگ
امام خمینی : غزلیات
دیار دلدار
کور کورانه به میخانه مرو، ای هشیار
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت
یکی خوب کردار، خوش خوی بود
امام خمینی : غزلیات
باده هوشیاری
برگیر جام و جامه زهد و ریا درآر
ملک‌الشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۴۶
درغمش هرشب به گردون پیک آهم می‌رسد
امام خمینی : غزلیات
با که گویم
با که گویم غم دیوانگی خود، جز یار؟
مسعود سعد سلمان : رباعیات
شمارهٔ ۲۱۱
بنگر که ز شاخ می چه گوید صلصل
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۸۹۰
تا چند حال ما را آشفته داری ای دل
عبادی مروزی : مناقب الصوفیه
بخش ۹ - فصل اول: در زهد
بدانکه بهترین اعمال و نیکوترین افعال بنده را زهد است و زهد دور بودن است از آنچه سخط شرع بدان پیوسته باشد و احتراز گزیر بود از وی. و ابتدا قدم در اسلام ترک زیادتهاست و حقیقت زهد ترک زیادتیها است که مانع دین است. و قال «من حُسن اسلام المَرء ترکه ما لا یعنیه.»
امام خمینی : غزلیات
دیار قدس
دست از دلم بدار، که جانم به لب رسید
سید حسن غزنوی : ترجیعات
شمارهٔ ۱۰ - در ترجیع بند در مدح مجدالملک گوید
ای جهان از عکس تو گلگون شده