نهج البلاغه : خطبه ها
علوم بى پايان امام عليه السلام
<strong> من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> في الموعظة و بيان قرباه من رسول اللّه </strong> قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۲
اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
ای میر اجل گر دهدم مهل اجل سعدی : غزلیات
غزل ۳۸۲
من چون تو به دلبری ندیدم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۶۳
آتش پریر گفت نهانی به گوش دود مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۹۵
هین دف بزن، هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف
۱۰ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ الایة بدان که سرّ رسالت پیغامبران و حکمت فرستادن ایشان بخلق آنست که رب العالمین جل جلاله و عظم شأنه خلق را بیافرید، و ایشان را بدو صنف بیرون داد: صنفى اهل سعادت سزاى رحمت و کرامت، و صنفى اهل شقاوت سزاى عقوبت و نقمت. پیغامبران را فرستاد بایشان بشارت و نذارت را، چنان که گفت: رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ. بشارت سعدا راست اظهار مغفرت و رحمت را، و نذارت اشقیا را اظهار عزت و قدرت را. سعدا را گفت: وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا کَبِیراً. اشقیا را گفت: بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً. و اگر اللَّه خواستندى خلق ایمان آوردندى بىپیغامبران و بىسفیران و رسولان، لکن خواست که از بندگان خود لختى را گرامى گرداند برسالت خویش، و بر فرق ایشان نهد تاج کرامت خویش. نه بینى که هر یکى را از ایشان شرفى دیگر داد و نواختى و تخصیصى دیگر؟! خلیل (ع) را گفت: دوست من است: وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا. آدم (ع) را گفت: صفىّ من است: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ. موسى (ع) را گفت: کلیم من است: وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْلِیماً. عیسى (ع) را گفت: وَ رُوحٌ مِنْهُ. مصطفى (ص) را گفت: حبیب من است: ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى. فردوسی : پادشاهی اسکندر
بخش ۴۳
به بابل همان روز شد دردمند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۴۴
کار جهان هر چه شود، کار تو کو؟ بار تو کو؟ رشیدالدین میبدی : ۱۰۱- سورة القارعة- مکیة
النوبة الثانیة
این سورة «القارعة» مکّى است، به مکه فرو آمد. صد و پنجاه حرفست. خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۵۲
خاقانیا فرو خوان اسرار آفرینش ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
ای برده گل رازقی از روی تو رشک صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۵۳
خوش است حس که در پرده حیا باشد ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
آمد رمضان و خلق رفتند ز هوش صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۹۰
در موج پریشانی من فاصله ای نیست صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۶۷۷
رنگها در روز روشن مینماید خویش را صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۸۸
نیست ممکن دل ازان جان جهان سیر شود صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۸۷
خوش بهاری می رسد میخانه ها سامان کنید صغیر اصفهانی : مثنویات
شمارهٔ ۳۵ - ماهی و صدف
ماهیکی در تک بحر از صدف شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۱۱
لب دلبر خوش است بوسیدن
علوم بى پايان امام عليه السلام
<strong> من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> في الموعظة و بيان قرباه من رسول اللّه </strong> قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۲
اسرار تو با خاطر هشیار توان گفت ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
ای میر اجل گر دهدم مهل اجل سعدی : غزلیات
غزل ۳۸۲
من چون تو به دلبری ندیدم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۶۳
آتش پریر گفت نهانی به گوش دود مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۹۵
هین دف بزن، هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف
۱۰ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ الایة بدان که سرّ رسالت پیغامبران و حکمت فرستادن ایشان بخلق آنست که رب العالمین جل جلاله و عظم شأنه خلق را بیافرید، و ایشان را بدو صنف بیرون داد: صنفى اهل سعادت سزاى رحمت و کرامت، و صنفى اهل شقاوت سزاى عقوبت و نقمت. پیغامبران را فرستاد بایشان بشارت و نذارت را، چنان که گفت: رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ. بشارت سعدا راست اظهار مغفرت و رحمت را، و نذارت اشقیا را اظهار عزت و قدرت را. سعدا را گفت: وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا کَبِیراً. اشقیا را گفت: بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً. و اگر اللَّه خواستندى خلق ایمان آوردندى بىپیغامبران و بىسفیران و رسولان، لکن خواست که از بندگان خود لختى را گرامى گرداند برسالت خویش، و بر فرق ایشان نهد تاج کرامت خویش. نه بینى که هر یکى را از ایشان شرفى دیگر داد و نواختى و تخصیصى دیگر؟! خلیل (ع) را گفت: دوست من است: وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا. آدم (ع) را گفت: صفىّ من است: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ. موسى (ع) را گفت: کلیم من است: وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْلِیماً. عیسى (ع) را گفت: وَ رُوحٌ مِنْهُ. مصطفى (ص) را گفت: حبیب من است: ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى. فردوسی : پادشاهی اسکندر
بخش ۴۳
به بابل همان روز شد دردمند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۴۴
کار جهان هر چه شود، کار تو کو؟ بار تو کو؟ رشیدالدین میبدی : ۱۰۱- سورة القارعة- مکیة
النوبة الثانیة
این سورة «القارعة» مکّى است، به مکه فرو آمد. صد و پنجاه حرفست. خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۵۲
خاقانیا فرو خوان اسرار آفرینش ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
ای برده گل رازقی از روی تو رشک صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۵۳
خوش است حس که در پرده حیا باشد ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
آمد رمضان و خلق رفتند ز هوش صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۹۰
در موج پریشانی من فاصله ای نیست صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۶۷۷
رنگها در روز روشن مینماید خویش را صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۸۸
نیست ممکن دل ازان جان جهان سیر شود صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۸۷
خوش بهاری می رسد میخانه ها سامان کنید صغیر اصفهانی : مثنویات
شمارهٔ ۳۵ - ماهی و صدف
ماهیکی در تک بحر از صدف شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۱۱
لب دلبر خوش است بوسیدن