ملک‌الشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۹
به‌خواسته و چیزگیتی گستاخ‌مباش‌،‌چه‌خواسته و چیز (‌مال و منال‌) گیتی ایدون همانا چون‌مرغی‌است که‌ازین درخت بر آن درخت نشسته و به هیچ درخت نپاید.
عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۳۰
مدعی باز ملولست و بلایی دارد
خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۰
ما را به درِ دوست گشاد از هوس خویش
ملک‌الشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۷
چون به‌ انجمن خواهی نشست نزدیک‌ مردم دژآگاه منشین که تو نیز دژآگاه نباشی.
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۴۳۳
اگر بر خاک کویت گرد گردم
اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۹۱
بعد از این در بزم او دانسته آهی لازم است
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۸
یاد یاران که کنند از دل و جان یاری هم
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۱۶۵
اُونجه که بئوتی هِرسْ، من بپامهْ
امیرخسرو دهلوی : مطلع‌الانوار
بخش ۱۱ - حکایت دم زندگانی به حق عیسی(ع)
صبح دمی رفت مسیحا به دشت
ملک‌الشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۶
فرتم سخن (‌سخن عالی‌) به دشچهر (‌بدذات‌) مگوی.
عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲
مردیم و یار هیچ عنایت نمیکند
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۷۸
از سپهر نیلگون خاکستر ما کرده اند
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۴۵۰
ای دوای درد بیماران، سلام علیکم
ملک‌الشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۳
خرد بوده (‌پست و بی‌اصل‌) واپیشوار (‌؟‌) مردم را نگاه مدار (‌تفقد و احسان مکن‌) چه ترا سپاس نخواهد داشت‌.
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۷
من بی‌تو ندارم از چمن حظ
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۳
رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد
امام خمینی : قطعات و اشعار پراکنده
تک بیت
شاعر اگر سعدی شیرازی است
جمال‌الدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
افسوس که شد جوانی و چیز نماند
ملک‌الشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۸۲
زن کسان مفریب‌، چه به روان ‌گناه گران بود.
امامی هروی : قصاید
شمارهٔ ۳۳ - در مدح علاء الدوله رکن الدین ابوالفتح قتلغ شاه
منت ایزد را که بعد از طول و عرض و سال و ماه