سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۶۳ - خوان اول کشتن فرامرز،شیران را
چو شب،شعر زربفت بر سر کشید
قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴
به رنگ و بوی جهانی نه بلکه بهتر از آنی
ملک‌الشعرای بهار : اشعار محلی
شمارهٔ ۲ - غزل
یقین درم اثر امشو بهایهای مو نیست
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۱
گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹
از نسیم گل پریشان گردد اوراق حواس
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۱۳
مستم ز خمار عبهر جادویت
آذر بیگدلی : غزلیات
شمارهٔ ۸۴
آنکه با اهل وفا نابسته پیمان بشکند
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۵
نام بلبل ز هواداری عشق است بلند
ملا احمد نراقی : مثنوی طاقدیس
بخش ۱۶ - بقیه ی قصه گرگ و خر
خر لگد زد بر دهان و بر سرش
نهج البلاغه : حکمت ها
ويژگى هاى دوستان خدا
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> إِنَّ أَوْلِيَاءَ اَللَّهِ هُمُ اَلَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ اَلدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ اَلنَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا وَ اِشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اِشْتَغَلَ اَلنَّاسُ بِعَاجِلِهَا
فرخی یزدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۷
تا در خم آن گیسو چین و شکن افتاده
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۹۶
از شادی جهان غم دلدار خوشترست
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۶
چون صبح، زیر خیمهٔ دلگیر آسمان
جیحون یزدی : غزلیات
شمارهٔ ۹
کیست آن لعبت مغرور که رعناست زبس
رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۱ - النوبة الثانیة
قوله تعالى:ثَلُ ما یُنْفِقُونَ‏
ملک‌الشعرای بهار : اشعار محلی
شمارهٔ ۱ - بهشت خدا
اِمْشَوْ دَرِ بِهشتِ خُدا وٰایَهُ پِنْدَرِیٖ
ابوالحسن فراهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲
ای شاهد جود از تو در زیر نقاب
رشیدالدین میبدی : ۱۸- سورة الکهف- مکیة
۵ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ» یاد کن آن روز که کوه‏ها را در رفتن آریم، «وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً» و اندرون زمین بینى بر روى زمین آمده، «وَ حَشَرْناهُمْ» و فراهم آریم ایشان را، «فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (۴۷)» و پس نگذاریم که از ایشان در زیر زمین کس ماند.
محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۱۵
شیخ را پرسیدند در سرخس کی ای شیخ ظریف کیست؟ شیخ گفت در شهر شما لقمان. گفتند ای شیخ در شهر ما هیچ کس ازو بشولیده‌تر و شوخگن‌تر نیست. شیخ گفت شما را سهو افتاده است، ظریف پاکیزه باشد و پاکیزه آن چیز باشد که با هیچ چیزش پیوند نباشد، و هیچ کس ازو بی‌پیوندتر نیست و پاکیزه‌تر، کی با هیچ چیز پیوند ندارد.
ملک‌الشعرای بهار : ارمغان بهار
اینک منظومهٔ سی ‌روزهٔ آذ‌ر پاد مارسپندان
بود ماه سی روزتا بنگری