مولوی : دفتر سوم
بخش ۳۱ - وصیت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت کی مرا ندیده باشی
وا مگردان هیچ ازینها دم مزن عطار نیشابوری : باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق
شمارهٔ ۳۳
افتان خیزان در ره تو میپوییم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۵
مرا بدید و نپرسید آن نگار، چرا؟ فردوسی : فریدون
بخش ۱۴
سپه چون به نزدیک ایران کشید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵۳
ای تو امان هر بلا، ما همه در امان تو ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۸۱ - ابوعبداللّه احمدبن عطاء الرودباری
و از ایشان بود ابوعبداللّه احمدبن عطاء الرودباری، پیر شام بود اندر وقت خویش و وفات او بصور بود اندر سنۀ تسع و ستّین و ثلثمایه. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۱
ای زخم تو خوشتر از دوای دگران صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۳۴
منم که معنی بیگانه آشنای من است مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۵
ای مشفق فرزند دو بیتی میگو عطار نیشابوری : باب سی و هفتم: در صفت خط و خال معشوق
شمارهٔ ۶
گه در خط دلبران شیرین نگرم عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴۵
دوش از سر بیهوشی و ز غایت خودرایی نهج البلاغه : حکمت ها
مراحل امر به معروف و نهى از منکر
<strong> وَ رَوَى اِبْنُ جَرِيرٍ اَلطَّبَرِيُّ فِي تَارِيخِهِ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى اَلْفَقِيهِ وَ كَانَ مِمَّنْ خَرَجَ لِقِتَالِ اَلْحَجَّاجِ مَعَ اِبْنِ اَلْأَشْعَثِ </strong> مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰
چندانک خواهی جنگ کن، یا گرم کن تهدید را صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۳۱
صائب این بار به صد دست نگه خواهم داشت صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۳۸۵
سیل درماندهٔ کوتاهی دیوار من است سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۱۹
گلگون رخ یار من دریغا صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۴۵
به سینه تخم امیدی چو شوره زار ندارم طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۸
در غمت جان دادم و اما تو در نازی هنوز عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ ابوسعید ابوالخیر
آن فانی مطلق آن باقی برحق آن محبوب الهی آن معشوق نامتناهی آن نازنین مملکت آن بستان معرفت آن عرش فلک سیر قطب عالم ابوسعید ابوالخیر قدس الله سره پادشاه عهد بود بر جمله اکابر و مشایخ و از هیچکس چندان کرامت و ریاضت نقل نیست که ازو و هیچ شیخ را چندان اشراف نبود که او را در انواع علوم به کمال بود و چنین گویند که در ابتدا سی هزار بیت عربی خوانده بود و در علم تفسیر و احادیث و فقه و علم طریقت حظی وافر داشت و در عیوب نفس دیدن و مخالفت هوا کردن به اقصی الغایه بود و در فقر و فنا و ذل و تحمل شأنی عظیم داشت و در لطف و سازگاری آیتی بود خاصه در فقر از این جهت بود که گفتهاند هر جاکه سخن ابوسعید رود همه دلها را وقت خوش شود زیرا که از ابوسعید با وجود ابوسعید هیچ نمانده است و او هرگز من و ما نگفت: همیشه ایشان گفت: من و ما به جای ایشان میگویم تا سخن فهم افتد و پدر او ابوالخیر نام داشت وعطار بود. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۳۵
نی آب روان ز ماهیان سیر شود
بخش ۳۱ - وصیت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت کی مرا ندیده باشی
وا مگردان هیچ ازینها دم مزن عطار نیشابوری : باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق
شمارهٔ ۳۳
افتان خیزان در ره تو میپوییم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۵
مرا بدید و نپرسید آن نگار، چرا؟ فردوسی : فریدون
بخش ۱۴
سپه چون به نزدیک ایران کشید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵۳
ای تو امان هر بلا، ما همه در امان تو ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۸۱ - ابوعبداللّه احمدبن عطاء الرودباری
و از ایشان بود ابوعبداللّه احمدبن عطاء الرودباری، پیر شام بود اندر وقت خویش و وفات او بصور بود اندر سنۀ تسع و ستّین و ثلثمایه. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۱۱
ای زخم تو خوشتر از دوای دگران صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۳۴
منم که معنی بیگانه آشنای من است مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۵۵
ای مشفق فرزند دو بیتی میگو عطار نیشابوری : باب سی و هفتم: در صفت خط و خال معشوق
شمارهٔ ۶
گه در خط دلبران شیرین نگرم عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴۵
دوش از سر بیهوشی و ز غایت خودرایی نهج البلاغه : حکمت ها
مراحل امر به معروف و نهى از منکر
<strong> وَ رَوَى اِبْنُ جَرِيرٍ اَلطَّبَرِيُّ فِي تَارِيخِهِ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى اَلْفَقِيهِ وَ كَانَ مِمَّنْ خَرَجَ لِقِتَالِ اَلْحَجَّاجِ مَعَ اِبْنِ اَلْأَشْعَثِ </strong> مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰
چندانک خواهی جنگ کن، یا گرم کن تهدید را صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۳۱
صائب این بار به صد دست نگه خواهم داشت صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۳۸۵
سیل درماندهٔ کوتاهی دیوار من است سید حسن غزنوی : مقطعات
شمارهٔ ۱۹
گلگون رخ یار من دریغا صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۴۵
به سینه تخم امیدی چو شوره زار ندارم طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۸
در غمت جان دادم و اما تو در نازی هنوز عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ ابوسعید ابوالخیر
آن فانی مطلق آن باقی برحق آن محبوب الهی آن معشوق نامتناهی آن نازنین مملکت آن بستان معرفت آن عرش فلک سیر قطب عالم ابوسعید ابوالخیر قدس الله سره پادشاه عهد بود بر جمله اکابر و مشایخ و از هیچکس چندان کرامت و ریاضت نقل نیست که ازو و هیچ شیخ را چندان اشراف نبود که او را در انواع علوم به کمال بود و چنین گویند که در ابتدا سی هزار بیت عربی خوانده بود و در علم تفسیر و احادیث و فقه و علم طریقت حظی وافر داشت و در عیوب نفس دیدن و مخالفت هوا کردن به اقصی الغایه بود و در فقر و فنا و ذل و تحمل شأنی عظیم داشت و در لطف و سازگاری آیتی بود خاصه در فقر از این جهت بود که گفتهاند هر جاکه سخن ابوسعید رود همه دلها را وقت خوش شود زیرا که از ابوسعید با وجود ابوسعید هیچ نمانده است و او هرگز من و ما نگفت: همیشه ایشان گفت: من و ما به جای ایشان میگویم تا سخن فهم افتد و پدر او ابوالخیر نام داشت وعطار بود. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۳۵
نی آب روان ز ماهیان سیر شود