عطار نیشابوری : دفتر اول
در مناجات کردن پیر با حق سبحانه و تعالی فرماید
توئی پاک و منزّه در وجودم صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۶
بیک خرام دل از من تو دلربا بردی حزین لاهیجی : ودیعة البدیعه
بخش ۴۱
شکر لله که هفته ای مهلت کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴۷
شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۵
عمری به هوای جاه گمراه شدیم سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲
خواهم که به اندیشه و یارای درست امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۳
وقتی آن کافر بی رحم از آن من بود مولوی : دفتر ششم
بخش ۵۰ - سال کردن آن صوفی قاضی را
گفت صوفی چون ز یک کان است زر نورعلیشاه : جامع الاسرار
بخش ۱۴ - حکایت
صاحبدلی را شنیدم در قصر تنهائی نشسته و در آمیزش بررخ اغیار بسته شمشیر ذکر مدامش حمایل و سپر فکر تمامش مقابل نه هوای باغ بودش و نه تمنای راغ پیوسته قدم بعرصه مجاهده نهادی وابواب مشاهده گشادی سخن نگفتنی جز بحلقه عرفان و قدم نزدی جز بدایره ایقان از آنجا که آفتاب جهانتاب حقیقت از مشرق دلش طالع بود و پرتو انوار الهی پیوسته از مطلع رخسارش ساطع شعشعه جمالش تابان گشت و مشعله کمالش فروزان قلاب محبتش دل را صید کرد و زنجیر محبتش جان را قید خواستم دیدار فرخنده آثارش ببینم و گلی از گلزارش بچینم کمر ارادت برمیان بسته بی اختیارکوچه چند با قدم شوق دویدم و عاقبت الامر بپای قصرش رسیدم دیدم عقد نماز مغرب بسته و دل با حضور به نیاز پیوسته شارب الخمری درپای قصرش ایستاده و باب عداوت از روی شقاوت گشوده نصیحت گفتمش نشنید ملامت کردمش رنجید زبان بدرشتی گفتن باز و سنگ جفا براهل وفا انداختن آغاز بیخبر ازآنکه چاه کن همیشه در چاهست و راهزن گمراه خواست تا سنگی برصاحبدل اندازد و ویرا بیگناه مقتول سازد سنگ حرمت صاحبدل را دانسته از در دریچه بازگشت و بر سنگ انداز فرودآمده سرش را بشکست و در خاک آمیخت سنگ انداز را چون سرشکست و خون فرو ریخت بی اختیار دست تضرع گشوده بدامن معذرت آویخت چون هدف ندامت شد و از کردار زشت بازگشت صاحبدل را بروی رحمت آمده از سر تقصیرش گذشت. امام سجاد علیهالسلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 25 ) دعا درباره فرزندان
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِوُلْدِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ امیرعلیشیر نوایی : فصول اربعه
فصول اربعه: خزان
دگر شد بهر سنجیدن برابر عدل دورانرا بلند اقبال : قطعات
شمارهٔ ۳۳ - قطعه
ای برادر مجوی از دونان امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۵
ای زلف و عارض تو به هم ابر و آفتاب امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۵
باز عشق تو مرا مژده رسوایی داد عنصری بلخی : اشعار منسوب
شمارهٔ ۱۰
ابر زیر و بم شعر اعشیّ قیس رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ لا تَحْسَبَنَّ و مپندار البته، الَّذِینَ قُتِلُوا ایشان را که بکشتند، فِی سَبِیلِ اللَّهِ (از بهر خدا) در راه خدا، أَمْواتاً که ایشان مردگاناند، بَلْ أَحْیاءٌ نیستند که زندگانند، عِنْدَ رَبِّهِمْ نزدیک خداى خویش، یُرْزَقُونَ (۱۶۹) بر ایشان رزق مىرانند و نزل میرسانند. کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۹
با غنچه صبا چو دست اندر کش کرد سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۷
[تیر] ماهت فصل نوروزی کند میرزا قلی میلی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
ابرو نبود زینت آن روی چو ماه صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۳۷ - در مدح نواب ظفرخان
این چنین هجران اگر دارد مرا در پیچ و تاب
در مناجات کردن پیر با حق سبحانه و تعالی فرماید
توئی پاک و منزّه در وجودم صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۶
بیک خرام دل از من تو دلربا بردی حزین لاهیجی : ودیعة البدیعه
بخش ۴۱
شکر لله که هفته ای مهلت کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴۷
شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۵
عمری به هوای جاه گمراه شدیم سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲
خواهم که به اندیشه و یارای درست امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۳
وقتی آن کافر بی رحم از آن من بود مولوی : دفتر ششم
بخش ۵۰ - سال کردن آن صوفی قاضی را
گفت صوفی چون ز یک کان است زر نورعلیشاه : جامع الاسرار
بخش ۱۴ - حکایت
صاحبدلی را شنیدم در قصر تنهائی نشسته و در آمیزش بررخ اغیار بسته شمشیر ذکر مدامش حمایل و سپر فکر تمامش مقابل نه هوای باغ بودش و نه تمنای راغ پیوسته قدم بعرصه مجاهده نهادی وابواب مشاهده گشادی سخن نگفتنی جز بحلقه عرفان و قدم نزدی جز بدایره ایقان از آنجا که آفتاب جهانتاب حقیقت از مشرق دلش طالع بود و پرتو انوار الهی پیوسته از مطلع رخسارش ساطع شعشعه جمالش تابان گشت و مشعله کمالش فروزان قلاب محبتش دل را صید کرد و زنجیر محبتش جان را قید خواستم دیدار فرخنده آثارش ببینم و گلی از گلزارش بچینم کمر ارادت برمیان بسته بی اختیارکوچه چند با قدم شوق دویدم و عاقبت الامر بپای قصرش رسیدم دیدم عقد نماز مغرب بسته و دل با حضور به نیاز پیوسته شارب الخمری درپای قصرش ایستاده و باب عداوت از روی شقاوت گشوده نصیحت گفتمش نشنید ملامت کردمش رنجید زبان بدرشتی گفتن باز و سنگ جفا براهل وفا انداختن آغاز بیخبر ازآنکه چاه کن همیشه در چاهست و راهزن گمراه خواست تا سنگی برصاحبدل اندازد و ویرا بیگناه مقتول سازد سنگ حرمت صاحبدل را دانسته از در دریچه بازگشت و بر سنگ انداز فرودآمده سرش را بشکست و در خاک آمیخت سنگ انداز را چون سرشکست و خون فرو ریخت بی اختیار دست تضرع گشوده بدامن معذرت آویخت چون هدف ندامت شد و از کردار زشت بازگشت صاحبدل را بروی رحمت آمده از سر تقصیرش گذشت. امام سجاد علیهالسلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 25 ) دعا درباره فرزندان
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِوُلْدِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ امیرعلیشیر نوایی : فصول اربعه
فصول اربعه: خزان
دگر شد بهر سنجیدن برابر عدل دورانرا بلند اقبال : قطعات
شمارهٔ ۳۳ - قطعه
ای برادر مجوی از دونان امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۵
ای زلف و عارض تو به هم ابر و آفتاب امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۵
باز عشق تو مرا مژده رسوایی داد عنصری بلخی : اشعار منسوب
شمارهٔ ۱۰
ابر زیر و بم شعر اعشیّ قیس رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ لا تَحْسَبَنَّ و مپندار البته، الَّذِینَ قُتِلُوا ایشان را که بکشتند، فِی سَبِیلِ اللَّهِ (از بهر خدا) در راه خدا، أَمْواتاً که ایشان مردگاناند، بَلْ أَحْیاءٌ نیستند که زندگانند، عِنْدَ رَبِّهِمْ نزدیک خداى خویش، یُرْزَقُونَ (۱۶۹) بر ایشان رزق مىرانند و نزل میرسانند. کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۹
با غنچه صبا چو دست اندر کش کرد سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۷
[تیر] ماهت فصل نوروزی کند میرزا قلی میلی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
ابرو نبود زینت آن روی چو ماه صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۳۷ - در مدح نواب ظفرخان
این چنین هجران اگر دارد مرا در پیچ و تاب