ملکالشعرای بهار : چهارپارهها
خمسه مسترقه
سیصد و شصت و پنج و ربعی روز خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۳
قومی متفکرند اندر ره دین صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۰۹
ز گرمی نگهت آب در گهر سوزد مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۸۲
دلدار چنان مشوش آمد که مپرس سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
حکایت مرزبان ستمگار با زاهد
خردمند مردی در اقصای شام آرایه های ادبی : بیان
کنایه
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است. که معنی نزدیک آن مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود. نکته: در کنایه الفاظ همه حقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نیست. نکته: کنایه معمولا در یک جمله یا یک ترکیب به کار می رود. مثال 1: هنوز از دهن بوی شیر آیدش. توضیح: کنایه از این که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن است. مثال 2: که رهام را جام باده است جفت. توضیح: کنایه از این که رهام عیاش و خوشگذران است و مرد جنگ نیست. مثال 3: بباید زدن سنگ را بر سبوی. توضیح: سنگ را بر سبو زدن کنایه از آزمایش و امتحان کردن است. عباراتی نظیر: دست و پا کردن، روی کسی را به زمین انداختن، شکم را صابون زدن، بند از بند گشودن، زبان در کشیدن، عنان گران کردن، دهان دوختن، پای در دامن آوردن، سر زخاک بر آوردن، دست ندادن، دست به سیاه و سفید نزدن، دست روی دست گذاشتن و ... همه کنایه هستند. فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۰
بی مهری اگر با من شیدا نکنید حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۳
شد چو عالمگیر غفلت، جاهل و دانا یکی است ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۱۵ - مشورت کردن راجه جسرت برای اولاد با وزیران
شبی از دور بینی خلوت آراست نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع
بیا ساقی آن میکه جان پرور است سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی
چنان قحط سالی شد اندر دمشق صفایی جندقی : قطعات و ماده تاریخها
۶۸- مولود پسر میرزا عبدالحسین
میرزا عبدالحسین آن مرد راد طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲
تا نام تو سردفتر معنی ست رقم را ملکالشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۵۶ - در مرثیهٔ عشقی
وه که عشقی در صباح زندگی اوحدالدین کرمانی : الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها
شمارهٔ ۷۶
سیرم زحیات محنت آکندهٔ خویش نهج البلاغه : حکمت ها
روش پاسخ به نيكى دیگران
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا فردوسی : پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود
بخش ۲۷
کنون زرم ارجاسپ را نو کنیم مولوی : دفتر دوم
بخش ۶۳ - از خر افکندن ابلیس معاویه را و روپوش و بهانه کردن و جواب گفتن معاویه او را
گفت هنگام نماز آخر رسید نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۵۸ - نشاط کردن اسکندر با کنیزک چینی
بیا ساقی آن آب آتش خیال
خمسه مسترقه
سیصد و شصت و پنج و ربعی روز خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۳
قومی متفکرند اندر ره دین صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۰۹
ز گرمی نگهت آب در گهر سوزد مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۸۲
دلدار چنان مشوش آمد که مپرس سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
حکایت مرزبان ستمگار با زاهد
خردمند مردی در اقصای شام آرایه های ادبی : بیان
کنایه
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است. که معنی نزدیک آن مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود. نکته: در کنایه الفاظ همه حقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نیست. نکته: کنایه معمولا در یک جمله یا یک ترکیب به کار می رود. مثال 1: هنوز از دهن بوی شیر آیدش. توضیح: کنایه از این که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن است. مثال 2: که رهام را جام باده است جفت. توضیح: کنایه از این که رهام عیاش و خوشگذران است و مرد جنگ نیست. مثال 3: بباید زدن سنگ را بر سبوی. توضیح: سنگ را بر سبو زدن کنایه از آزمایش و امتحان کردن است. عباراتی نظیر: دست و پا کردن، روی کسی را به زمین انداختن، شکم را صابون زدن، بند از بند گشودن، زبان در کشیدن، عنان گران کردن، دهان دوختن، پای در دامن آوردن، سر زخاک بر آوردن، دست ندادن، دست به سیاه و سفید نزدن، دست روی دست گذاشتن و ... همه کنایه هستند. فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۰
بی مهری اگر با من شیدا نکنید حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۳
شد چو عالمگیر غفلت، جاهل و دانا یکی است ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۱۵ - مشورت کردن راجه جسرت برای اولاد با وزیران
شبی از دور بینی خلوت آراست نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع
بیا ساقی آن میکه جان پرور است سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی
چنان قحط سالی شد اندر دمشق صفایی جندقی : قطعات و ماده تاریخها
۶۸- مولود پسر میرزا عبدالحسین
میرزا عبدالحسین آن مرد راد طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲
تا نام تو سردفتر معنی ست رقم را ملکالشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۵۶ - در مرثیهٔ عشقی
وه که عشقی در صباح زندگی اوحدالدین کرمانی : الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها
شمارهٔ ۷۶
سیرم زحیات محنت آکندهٔ خویش نهج البلاغه : حکمت ها
روش پاسخ به نيكى دیگران
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا فردوسی : پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود
بخش ۲۷
کنون زرم ارجاسپ را نو کنیم مولوی : دفتر دوم
بخش ۶۳ - از خر افکندن ابلیس معاویه را و روپوش و بهانه کردن و جواب گفتن معاویه او را
گفت هنگام نماز آخر رسید نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۵۸ - نشاط کردن اسکندر با کنیزک چینی
بیا ساقی آن آب آتش خیال