رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۱۰ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: «ارْجِعُوا إِلى أَبِیکُمْ» این سخن برادر مهین مىگوید آن گه که نومید شده بودند و با یکدیگر مىگفتند که تا پیش پدر رویم و قصّه چنانک رفت بگوئیم، وى گفت من بارى نمىآیم که مرا روى آن نیست که دیگر باره داغى بر دل پدر نهم و این خبر تلخ پیش وى برم، شما باز گردید و بگوئید، «یا أَبانا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ». و در شواذ خواندهاند «ان ابنک سُرّق» و این را دو وجه است: یکى آنک پسر ترا دزد خواندند و دیگر پسر ترا بدزدى بگرفتند، «وَ ما شَهِدْنا إِلَّا بِما عَلِمْنا» اى و هذا القول منّا شهادة بما رأینا و ظهر و الغیب عند اللَّه، و ما این که مىگوییم و گواهى مىدهیم از آن مىگوییم که بظاهر دیدیم که آن صواع از رحل بنیامین بیرون آوردند و حقیقت آن و کیفیّت آن نزدیک خداى تعالى است، ما ندانیم که چون بوده است. قال بعضهم هذه وثیقة من اللَّه عزّ و جلّ عند شهود المسلمین و شریطته علیهم ان لا یشهدوا الّا بما علموا. عنصری بلخی : قصاید
شمارهٔ ۷ - در مدح ابوالمظفر نصر بن سبکتگین
بت که بتگر کندش دلبر نیست سعدی : غزلیات
غزل ۳۶۸
دل پیش تو و دیده به جای دگرستم هجویری : باب مراتبهم فی السّماع
فصل
گروهی از مشایخ خواندن قرآن به الحان و شنیدن قصاید و اشعار را؛ چنانکه حروف از حد آن تجاوز کرده است کراهیت داشتهاند و خود پرهیز کرده و اندر آن غُلُو نموده و ایشان چند گروهاند و هر یکی را اندر آن علتی دیگر است. رشیدالدین وطواط : مقطعات
شمارهٔ ۹۵ - نیز در ترجمۀ شعر تازی
من همان گویم کان لاشه خرک نهج البلاغه : حکمت ها
معيار شناخت فقر و غنا
<strong> و قال عليهالسلام </strong> اَلْغِنَى وَ اَلْفَقْرُ بَعْدَ اَلْعَرْضِ عَلَى اَللَّهِ سعدی : ملحقات و مفردات
تکه ۲۵
هر شبی با دلی و صد زاری مولوی : دفتر پنجم
بخش ۷۴ - قصهٔ ایاز و حجره داشتن او جهت چارق و پوستین و گمان آمدن خواجه تاشانس را کی او را در آن حجره دفینه است به سبب محکمی در و گرانی قفل
آن ایاز از زیرکی انگیخته جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۳۴
تا که آمد دیده را بالای جانان در نظر سعدی : غزلیات
غزل ۴۴۵
در وصف نیاید که چه شیرین دهن است آن رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۱۹۴ - در مدح شمس الدین وزیر
تا کی از عشق تو کشم خواری؟ لالایی ها : بخش اول
لالایی فارس - رویای کوچ
لالا لالایی، فرزند زیبا فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴
رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٣٧
چو دونان درین خاکدان دنی حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۶۲۶
ساقی بیار می که فلک میکند ظهور مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۲۹
گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۹۱
دلم ز گوشهٔ گلخن به طوف باغ آمد فردوسی : پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود
بخش ۱
چو دارا به دل سوک داراب داشت مجد همگر : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
خدای جز به توام کام دل روا مکناد صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۳۵
مرغ حسن از قفس خط سیه تنگ آمد
۱۰ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: «ارْجِعُوا إِلى أَبِیکُمْ» این سخن برادر مهین مىگوید آن گه که نومید شده بودند و با یکدیگر مىگفتند که تا پیش پدر رویم و قصّه چنانک رفت بگوئیم، وى گفت من بارى نمىآیم که مرا روى آن نیست که دیگر باره داغى بر دل پدر نهم و این خبر تلخ پیش وى برم، شما باز گردید و بگوئید، «یا أَبانا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ». و در شواذ خواندهاند «ان ابنک سُرّق» و این را دو وجه است: یکى آنک پسر ترا دزد خواندند و دیگر پسر ترا بدزدى بگرفتند، «وَ ما شَهِدْنا إِلَّا بِما عَلِمْنا» اى و هذا القول منّا شهادة بما رأینا و ظهر و الغیب عند اللَّه، و ما این که مىگوییم و گواهى مىدهیم از آن مىگوییم که بظاهر دیدیم که آن صواع از رحل بنیامین بیرون آوردند و حقیقت آن و کیفیّت آن نزدیک خداى تعالى است، ما ندانیم که چون بوده است. قال بعضهم هذه وثیقة من اللَّه عزّ و جلّ عند شهود المسلمین و شریطته علیهم ان لا یشهدوا الّا بما علموا. عنصری بلخی : قصاید
شمارهٔ ۷ - در مدح ابوالمظفر نصر بن سبکتگین
بت که بتگر کندش دلبر نیست سعدی : غزلیات
غزل ۳۶۸
دل پیش تو و دیده به جای دگرستم هجویری : باب مراتبهم فی السّماع
فصل
گروهی از مشایخ خواندن قرآن به الحان و شنیدن قصاید و اشعار را؛ چنانکه حروف از حد آن تجاوز کرده است کراهیت داشتهاند و خود پرهیز کرده و اندر آن غُلُو نموده و ایشان چند گروهاند و هر یکی را اندر آن علتی دیگر است. رشیدالدین وطواط : مقطعات
شمارهٔ ۹۵ - نیز در ترجمۀ شعر تازی
من همان گویم کان لاشه خرک نهج البلاغه : حکمت ها
معيار شناخت فقر و غنا
<strong> و قال عليهالسلام </strong> اَلْغِنَى وَ اَلْفَقْرُ بَعْدَ اَلْعَرْضِ عَلَى اَللَّهِ سعدی : ملحقات و مفردات
تکه ۲۵
هر شبی با دلی و صد زاری مولوی : دفتر پنجم
بخش ۷۴ - قصهٔ ایاز و حجره داشتن او جهت چارق و پوستین و گمان آمدن خواجه تاشانس را کی او را در آن حجره دفینه است به سبب محکمی در و گرانی قفل
آن ایاز از زیرکی انگیخته جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۳۴
تا که آمد دیده را بالای جانان در نظر سعدی : غزلیات
غزل ۴۴۵
در وصف نیاید که چه شیرین دهن است آن رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۱۹۴ - در مدح شمس الدین وزیر
تا کی از عشق تو کشم خواری؟ لالایی ها : بخش اول
لالایی فارس - رویای کوچ
لالا لالایی، فرزند زیبا فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴
رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٣٧
چو دونان درین خاکدان دنی حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۶۲۶
ساقی بیار می که فلک میکند ظهور مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۲۹
گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۹۱
دلم ز گوشهٔ گلخن به طوف باغ آمد فردوسی : پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود
بخش ۱
چو دارا به دل سوک داراب داشت مجد همگر : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
خدای جز به توام کام دل روا مکناد صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۳۵
مرغ حسن از قفس خط سیه تنگ آمد