بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۱
در تصور ما که ما بینای روی دوستیم ترانه های کودکانه : بخش اول
ماه و ستاره
شب اومد و ستاره قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۴۲
گر سوخته آتش بی دود شوی عطار نیشابوری : بخش ششم
(۵) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار
چو ببریدند ناگه بر سر دار امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۵۴
تا رخ تو زلف ترا پیش کرد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۶۲
گچکنن اغلن هی بزه گلگل اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۰
خوشباس که روزی گل امید برآید محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵
یک دلان خوش دلی از فتح سلطان یافتند فریدون مشیری : ریشه در خاک
نیایش
آفتابت فروغ فرخزاد : ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ...
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ...
و این منم صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
زان داده دو شانهات خدای اکبر سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۸
بر چرخ نهاده پای بستیم هنوز عارف قزوینی : تصنیفها
شمارهٔ ۳۶
باد صبا بر گل گذر کن یغمای جندقی : بخش دوم
شمارهٔ ۴۰ - به علی نقی خان سردار بختیاری و سایر زندانیان توپخانه نگاشته
زانداز چنبر ونای و ز بیم مشت و چانه رشیدالدین میبدی : ۲۶- سورة الشعرا- مکیة
۲ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ، این آیت را دو تأویل گفتهاند: یکى آنست که در نوبت اول رفت که موسى (ع) بر وجه تهکم و انکار با فرعون گفت: و ایّة نعمة لک على فى ان عبّدت بنى اسرائیل و قتلت اولادهم ظلما و استعبدت ابوى حتى نشأت فیکم و لو لم تستعبدهم و لم تقتلهم کان لى من اهلى من یربینى و لم یلقونى فى الیم، فاى نعمة لک علىّ؟ باین قول وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ بر طریق استفهام است، یعنى او تلک نعمة، فحذف الف الاستفهام، کقوله: فَهُمُ الْخالِدُونَ. یعنى أ فهم الخالدون. مولوی : دفتر ششم
بخش ۶ - صبر فرمودن خواجه مادر دختر را کی غلام را زجر مکن من او را بیزجر ازین طمع باز آرم کی نه سیخ سوزد نه کباب خام ماند
گفت خواجه صبر کن با او بگو نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۳۳ - داستان فریدون با آهو
صبحدمی با دو سه اهل درون رضیالدین آرتیمانی : رباعیات
رباعی شماره ۷۹
صد شکر که نیستم من از بیخبران خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
پرنده ی خیس
می دانی صفای اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۵
روزی که من بدوش فکندم ردای فقر
شمارهٔ ۳۵۱
در تصور ما که ما بینای روی دوستیم ترانه های کودکانه : بخش اول
ماه و ستاره
شب اومد و ستاره قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۴۲
گر سوخته آتش بی دود شوی عطار نیشابوری : بخش ششم
(۵) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار
چو ببریدند ناگه بر سر دار امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۵۴
تا رخ تو زلف ترا پیش کرد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۶۲
گچکنن اغلن هی بزه گلگل اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۰
خوشباس که روزی گل امید برآید محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵
یک دلان خوش دلی از فتح سلطان یافتند فریدون مشیری : ریشه در خاک
نیایش
آفتابت فروغ فرخزاد : ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ...
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ...
و این منم صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
زان داده دو شانهات خدای اکبر سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۸
بر چرخ نهاده پای بستیم هنوز عارف قزوینی : تصنیفها
شمارهٔ ۳۶
باد صبا بر گل گذر کن یغمای جندقی : بخش دوم
شمارهٔ ۴۰ - به علی نقی خان سردار بختیاری و سایر زندانیان توپخانه نگاشته
زانداز چنبر ونای و ز بیم مشت و چانه رشیدالدین میبدی : ۲۶- سورة الشعرا- مکیة
۲ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ، این آیت را دو تأویل گفتهاند: یکى آنست که در نوبت اول رفت که موسى (ع) بر وجه تهکم و انکار با فرعون گفت: و ایّة نعمة لک على فى ان عبّدت بنى اسرائیل و قتلت اولادهم ظلما و استعبدت ابوى حتى نشأت فیکم و لو لم تستعبدهم و لم تقتلهم کان لى من اهلى من یربینى و لم یلقونى فى الیم، فاى نعمة لک علىّ؟ باین قول وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ بر طریق استفهام است، یعنى او تلک نعمة، فحذف الف الاستفهام، کقوله: فَهُمُ الْخالِدُونَ. یعنى أ فهم الخالدون. مولوی : دفتر ششم
بخش ۶ - صبر فرمودن خواجه مادر دختر را کی غلام را زجر مکن من او را بیزجر ازین طمع باز آرم کی نه سیخ سوزد نه کباب خام ماند
گفت خواجه صبر کن با او بگو نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۳۳ - داستان فریدون با آهو
صبحدمی با دو سه اهل درون رضیالدین آرتیمانی : رباعیات
رباعی شماره ۷۹
صد شکر که نیستم من از بیخبران خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
پرنده ی خیس
می دانی صفای اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۵
روزی که من بدوش فکندم ردای فقر