امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۱۱
آهو نیمه که کَتمْ بچینم (بَئیرم) داره
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
عنان دل بکف کودکی بود ما را
اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۳۵
الا ای برید روان، باد صبح
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۱۰
ککّی گنه: من فرزندِ آدمیمه
هاتف اصفهانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲
روز وصلم به تن آرام نباشد جان را
الهامی کرمانشاهی : خیابان سوم
بخش ۱ - خیابان سوم
یگانه خداوند رابنده ایم
رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف‏
۱۰ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ اینجا ضمیرى محذوف است یعنى: و ما ارسلنا فى قریة من نبى فکذبه اهلها، إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ بأساء فقر است و ضراء گرسنگى، و گفته‏اند: بأساء زیان تن است و ضراء زیان مال میگوید: هیچ پیغامبر نفرستادیم بشهرى که مستکبران و گردن کشان آن شهرها پیغامبرا را دروغ زن گرفتند و اذى نمودند مگر که آن مستکبران را بد ریشى و گرسنگى و قحط و بلا فرو گرفتیم، بآن گرفتیم تا مگر در زارند و توبه کنند، و بحق تن در دهند. نکردند توبه، و تن در ندادند بحق، پس ما باز گردانیدیم آن بلا و شدت، و بجاى درویشى توانگرى دادیم، و بجاى بلا تندرستى، و بجاى محنت نعمت، تا در آن نعمت بنازیدند و بیفزودند هم در مال و هم در فرزند. اینست که گفت: حَتَّى عَفَوْا اى کثروا و کثرت اموالهم و اولادهم یقال: عفا شعره، اى: کثر، و منه‏
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۰۹
صد ساله که من در این دنی دئیمه
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۰۵
دماوند کوه، سامون لاریجونه
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۰۴
محمّد ره خدا چنّه جوون بساته
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۶۶
تا مشقت ره طاعت نبرد هرگز گفت
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۰۳
امیر گنه: گشت کرْدمهْ تمومِ کوه ره
هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۰
ز من بیگانه شد، بیگاه با اغیار بایستی
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۰۲
واجب‌الوجودِ عَلَم الاسمامه
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۳۲ - در هجاء احمد شباک
بجان پاک تو ای خواجه احمد شباک
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۰۱
امیر گنه: گشت «لیته کُوه» خجیره
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۶۴
سرلشگر حسن است نگاهی که تو داری
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۰۰
دریویِ میونْ بدیمه یک ستاره
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۱۹۹
شاهونشاهه که وه همه سان نمنه
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۶
تا دست من از دامن تو شد کوتاه