مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۲
مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه کمالالدین اسماعیل : ملحقات
شمارهٔ ۲۹ - ایضاً له
خیز تا زار و گریه برگیریم قصاب کاشانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۰
خوبرویان چون سپاه غمزه را رو میدهند عطار نیشابوری : بخش چهاردهم
الحکایه و التمثیل
بدان دیوانه گفت آن مرد مؤمن صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۷۲۸
شکست شیشهٔ دل را مگو صدایی نیست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۷
روی تو نماز آمد و چشمت روزه رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام
۱۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ بدان که رب العزّة جل جلاله، و تقدست اسماؤه، و تعالت صفاته، و توالت آلاؤه و نعماؤه، بجلال قدرت و کمال عزت خلق را بیافرید، و بلطافت صنعت و نظر حکمت و کرم بىنهایت ایشان را تربیت کرد، و نعمتهاى بىنهایت هم از روى ظاهرهم از روى باطن بر ایشان تمام کرد، گفت: «وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً». آن گه از بنده شکر نعمت درخواست، گفت: «وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ». اگر شرط بندگى مىنمائید، شکر نعمت بجاى آرید، و نعمت خداوند خویش را در مخالفت او نه در ظاهر نه در باطن بکار مدارید. اینست که گفت جل جلاله: وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ. چنان که نعمت دو قسم نهاد: ظاهر و باطن، مخالفت را دو قسم نهاد: ظاهر و باطن. نعمت ظاهر کما خلق است، و نعمت باطن جمال خلق. همچنین در مقابله آن اثم ظاهر مخالفت است که در جوارح ظاهر رود، و اثم باطن دوست داشتن معصیت است که در دل رود. اینست که سهل تسترى گفت در معنى آیت: اترکوا المعاصى بالجوارح و حبّها بالقلوب. و گفتهاند: اثم ظاهر طلب دنیا است و اثم باطن طلب بهشت. هر چند که طلب بهشت بر لسان علم معصیت نیست، اما در طریق جوانمردان و ذوق عارفان طلب بهشت طلب نعمت است، و در طلب نعمت باز ماندن است از راز ولى نعمت، و ناز حضرت، و هر چه ترا از راز و نیاز باز دارد، ایشان شرک شمرند، و معصیت دانند، اگر چه در حق قومى طاعت و عبادت بود، و فى معناه انشدوا: بهر چه از راه باز افتى، چه کفر آن حرف و چه ایمان بهر چه از دوست وا مانى، چه زشت آن نقش و چه زیبا. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۷
گر جنگ کند به جای چنگش گیرم فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۰
سوی این دون گدا آنشاه کی رو میکند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۲
دوش آمده بود از سر لطفی یارم مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۸۱
در معنی هست و در عیان نیست که دید سنایی غزنوی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳
ای ازل دایه بوده جان ترا مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۵۷
ای عشق ترا پری و انسان دانند نجمالدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
ای حسن ترا به عشق لایق چو منی صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۲۱
گر محو ز خاطر شود اندیشه مردن مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
بردار حجابها به یکبار امشب بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۰۹
عبارت مختصر تا کی سوال وصل پیغامش امیر پازواری : چهاربیتیها
شمارهٔ ۹۴
گِتی که تنه یارْمِهْ همیشکْ ته بُومْ ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۸
پرهیز از خودکه جای پرهیز اینجاست اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۸۷
آن را که دمی دمی به جانی ارزد
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۲
مانندهٔ زنبیل بگیر این روزه کمالالدین اسماعیل : ملحقات
شمارهٔ ۲۹ - ایضاً له
خیز تا زار و گریه برگیریم قصاب کاشانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۰
خوبرویان چون سپاه غمزه را رو میدهند عطار نیشابوری : بخش چهاردهم
الحکایه و التمثیل
بدان دیوانه گفت آن مرد مؤمن صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۷۲۸
شکست شیشهٔ دل را مگو صدایی نیست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۲۷
روی تو نماز آمد و چشمت روزه رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام
۱۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ بدان که رب العزّة جل جلاله، و تقدست اسماؤه، و تعالت صفاته، و توالت آلاؤه و نعماؤه، بجلال قدرت و کمال عزت خلق را بیافرید، و بلطافت صنعت و نظر حکمت و کرم بىنهایت ایشان را تربیت کرد، و نعمتهاى بىنهایت هم از روى ظاهرهم از روى باطن بر ایشان تمام کرد، گفت: «وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً». آن گه از بنده شکر نعمت درخواست، گفت: «وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ». اگر شرط بندگى مىنمائید، شکر نعمت بجاى آرید، و نعمت خداوند خویش را در مخالفت او نه در ظاهر نه در باطن بکار مدارید. اینست که گفت جل جلاله: وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ. چنان که نعمت دو قسم نهاد: ظاهر و باطن، مخالفت را دو قسم نهاد: ظاهر و باطن. نعمت ظاهر کما خلق است، و نعمت باطن جمال خلق. همچنین در مقابله آن اثم ظاهر مخالفت است که در جوارح ظاهر رود، و اثم باطن دوست داشتن معصیت است که در دل رود. اینست که سهل تسترى گفت در معنى آیت: اترکوا المعاصى بالجوارح و حبّها بالقلوب. و گفتهاند: اثم ظاهر طلب دنیا است و اثم باطن طلب بهشت. هر چند که طلب بهشت بر لسان علم معصیت نیست، اما در طریق جوانمردان و ذوق عارفان طلب بهشت طلب نعمت است، و در طلب نعمت باز ماندن است از راز ولى نعمت، و ناز حضرت، و هر چه ترا از راز و نیاز باز دارد، ایشان شرک شمرند، و معصیت دانند، اگر چه در حق قومى طاعت و عبادت بود، و فى معناه انشدوا: بهر چه از راه باز افتى، چه کفر آن حرف و چه ایمان بهر چه از دوست وا مانى، چه زشت آن نقش و چه زیبا. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۷۷
گر جنگ کند به جای چنگش گیرم فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۰
سوی این دون گدا آنشاه کی رو میکند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۳۲
دوش آمده بود از سر لطفی یارم مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۸۱
در معنی هست و در عیان نیست که دید سنایی غزنوی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳
ای ازل دایه بوده جان ترا مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۵۷
ای عشق ترا پری و انسان دانند نجمالدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
ای حسن ترا به عشق لایق چو منی صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۲۱
گر محو ز خاطر شود اندیشه مردن مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
بردار حجابها به یکبار امشب بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۰۹
عبارت مختصر تا کی سوال وصل پیغامش امیر پازواری : چهاربیتیها
شمارهٔ ۹۴
گِتی که تنه یارْمِهْ همیشکْ ته بُومْ ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۸
پرهیز از خودکه جای پرهیز اینجاست اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۸۷
آن را که دمی دمی به جانی ارزد