اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۶
ما مست ره و هوای دل طبع فریب
اوحدالدین کرمانی : الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها
شمارهٔ ۳۲
صوفی غم جان خور تو غم نان تا کی
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶
جان طالب جمال دلفروز یار ماست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۶۴
زلف تو چون به روی تو افتد گویی
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
خرد بیگانهء ذوق یقین است
خرد بیگانهء ذوق یقین است
ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴
سلام کن ز من ای باد مر خراسان را
آذر بیگدلی : حکایات
شمارهٔ ۱۵ - و له فی الحکایت
شنیدم که از گردش آسمان
بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۴
روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساختند
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۵
من آن ترک طناز را می شناسم
مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۲۸۹ - هم در مدح او و شکوه از تیره بختی
جداگانه سوزم ز هر اختری
عبید زاکانی : عشاق‌نامه
بخش ۱۳ - تمامی سخن معشوق
ترا آن به که راه خویش گیری
واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۳
نرمی، ز سر تو واکند غوغا را
رفیق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲
منم از چشم سیاهی به نگاهی قانع
سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۹
از روی عتاب اگر چه گویی سردم
قائم مقام فراهانی : نامه‌های فارسی
شمارهٔ ۵۵ - معلوم نیست به که نبشته است
مخلصان نواز امطاعا: آن شب در باب مقراض داروغه دفتر و چوخای نور چشم عزیز میرزا محمد جعفر حرفی مذکور شد و اکنون که ماهوت ندوخته، بجای چوخای دوخته ارسال میشود، شاید بر این حمل کنند که بالمثل خرج یقه و مزد خیاط را نفع خود کرده، این جزئی را هم نوعی از صرفه دانسته ام. اقرار خودم در رقعه آن شبی هم شاهدک خوبی است و فقره ارحج فلسی، البته در نظر شما هست. الحمدالله شما عارف و واقفید که اقرارالعقلا گفته اند نه سفها و جهلا و بالفرض که آنچه آنجا گفته ام حجت شود، باری حالا که بخل و خساست بنده باقرار خودم بر من ثابت و مدلل شده، چه لازم که حمق و سفاه را هم بکردار خود بر خود لازم و موجه کنم؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۳۰
با دشمن و دوست انس گیریم چو شمع
اوحدالدین کرمانی : الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها
شمارهٔ ۲۷
ای خواجه یقین را به گمان می طلبی
امام خمینی : غزلیات
فارق از عالم
فقر فخر است اگر فارغ از عالم باشد
امیرخسرو دهلوی : مثنویات
شمارهٔ ۵۹ - مراعات النظیر
آهوی مشکین و سرش باد شاخ
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۸۴
پند ارباب خرد پنبه گوش است مرا