عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۱
آیینهٔ تو سیاه رویی است صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۳۸۳
میشوم من داغ، هر کس را که میسوزد فلک نهج البلاغه : خطبه ها
شگفتى آفرينش پديده ها
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> في عجيب صنعة الكون </strong> وَ كَانَ مِنِ اِقْتِدَارِ جَبَرُوتِهِ وَ بَدِيعِ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ أَنْ جَعَلَ مِنْ مَاءِ اَلْبَحْرِ اَلزَّاخِرِ اَلْمُتَرَاكِمِ اَلْمُتَقَاصِفِ يَبَساً جَامِداً غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۲۳ - پیدا کردن ثواب خاموشی
بدان که چون آفت زبان بسیار است و خود را از آن نگاه داشتن دشوار است. هیچ تدبیر نیکوتر از خاموشی نیست، چندان که بتوان کرد، پس باید که آدمی را سخن جز به قدر ضرورت نباشد. و چنین گفته اند که ابدال آن باشند که گفتن و خوردن و خفتن ایشان به قدر ضرورت باشد و حق تعالی بیان کرده است که لا خیر فی کثیر من نجویهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس» گفته است، «در سخن خیر نیست مگر فرمودن به صدقه و فرمودن به خیر و صلح دادن میان مردمان». و رسول (ص) گفت، «من صمت نجا. هرکه خاموش بایستد برست» و گفت رسول (ص)، «هرکه را از شر شکم و فرج و زبان نگاه داشتند نگاه داشته تمام است». معاذ جبل رضی الله عنه پرسید که یا رسول الله کدام عمل فاضلتر است؟ زبان از دهان بیرون کشید و انگشت بر وی نهاد، یعنی خاموشی و عمر رضی الله عنه همی گوید که ابوبکر را دیدم که زبان به انگشت بگرفته بود و می کشید و می مالید. گفتم، «یا خلیفه رسول این را چه می کنی؟» گفت، « این مرا اندر کارها افکنده است». ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۹۴ - سردسیر درکه
چون اوج گرفت مهر از سرطان ملکالشعرای بهار : چهار خطابه
خطابهٔ سوم
بهبه از این عهد دلافروز نو مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۲
تا چند چو دف دست ستمهات خورم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۵
ساقیا گردان کن آخر، آن شراب صاف را رشیدالدین میبدی : ۲۰- سورة طه- مکیّة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً» هر که بخداوند خویش آید و کافر آید، «فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ» او را دوزخست، «لا یَمُوتُ فِیها» نمیرد در ان دوزخ «وَ لا یَحْیى» (۷۴) و نه زندگانى خوش زید. شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۴ - هفتاد سالگی
سنین عمر به هفتاد می رسد ما را جمالالدین عبدالرزاق : ترکیبات
شمارهٔ ۵ - در مدح ظهیرالدین و شکایت از روزگار
نالم همی و سود نبینم ز ناله ام سعدی : غزلیات
غزل ۲۲۹
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند عارف قزوینی : تصنیفها
شمارهٔ ۳۴
بهار نو رسید صامت بروجردی : کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه)
شمارهٔ ۲ - زبان حال حضرت قاسم(ع)
ای عمو بر سر قاسم زوفا کن گذری مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۷
گفتم که ز عشقت شدهام دیوانه صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۲
خنده ها بر شمع دارد دیده گریان ما شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۵ - چشمه ابدیت
شکفته ام به تماشای چشم شهلائی سعدی : غزلیات
غزل ۲۵۳
به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش هاى والاى اخلاقى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> لاَ مَالَ أَعْوَدُ مِنَ اَلْعَقْلِ وَ لاَ وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ اَلْعُجْبِ وَ لاَ عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ وَ لاَ كَرَمَ كَالتَّقْوَى وَ لاَ قَرِينَ كَحُسْنِ اَلْخُلْقِ وَ لاَ مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۳۲
کی پیچ وخم از طبع هوسناک برآید
غزل شمارهٔ ۱۲۱
آیینهٔ تو سیاه رویی است صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۳۸۳
میشوم من داغ، هر کس را که میسوزد فلک نهج البلاغه : خطبه ها
شگفتى آفرينش پديده ها
<strong> و من خطبة له عليهالسلام </strong> <strong> في عجيب صنعة الكون </strong> وَ كَانَ مِنِ اِقْتِدَارِ جَبَرُوتِهِ وَ بَدِيعِ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ أَنْ جَعَلَ مِنْ مَاءِ اَلْبَحْرِ اَلزَّاخِرِ اَلْمُتَرَاكِمِ اَلْمُتَقَاصِفِ يَبَساً جَامِداً غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۲۳ - پیدا کردن ثواب خاموشی
بدان که چون آفت زبان بسیار است و خود را از آن نگاه داشتن دشوار است. هیچ تدبیر نیکوتر از خاموشی نیست، چندان که بتوان کرد، پس باید که آدمی را سخن جز به قدر ضرورت نباشد. و چنین گفته اند که ابدال آن باشند که گفتن و خوردن و خفتن ایشان به قدر ضرورت باشد و حق تعالی بیان کرده است که لا خیر فی کثیر من نجویهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس» گفته است، «در سخن خیر نیست مگر فرمودن به صدقه و فرمودن به خیر و صلح دادن میان مردمان». و رسول (ص) گفت، «من صمت نجا. هرکه خاموش بایستد برست» و گفت رسول (ص)، «هرکه را از شر شکم و فرج و زبان نگاه داشتند نگاه داشته تمام است». معاذ جبل رضی الله عنه پرسید که یا رسول الله کدام عمل فاضلتر است؟ زبان از دهان بیرون کشید و انگشت بر وی نهاد، یعنی خاموشی و عمر رضی الله عنه همی گوید که ابوبکر را دیدم که زبان به انگشت بگرفته بود و می کشید و می مالید. گفتم، «یا خلیفه رسول این را چه می کنی؟» گفت، « این مرا اندر کارها افکنده است». ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۱۹۴ - سردسیر درکه
چون اوج گرفت مهر از سرطان ملکالشعرای بهار : چهار خطابه
خطابهٔ سوم
بهبه از این عهد دلافروز نو مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۹۲
تا چند چو دف دست ستمهات خورم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۵
ساقیا گردان کن آخر، آن شراب صاف را رشیدالدین میبدی : ۲۰- سورة طه- مکیّة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً» هر که بخداوند خویش آید و کافر آید، «فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ» او را دوزخست، «لا یَمُوتُ فِیها» نمیرد در ان دوزخ «وَ لا یَحْیى» (۷۴) و نه زندگانى خوش زید. شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۴ - هفتاد سالگی
سنین عمر به هفتاد می رسد ما را جمالالدین عبدالرزاق : ترکیبات
شمارهٔ ۵ - در مدح ظهیرالدین و شکایت از روزگار
نالم همی و سود نبینم ز ناله ام سعدی : غزلیات
غزل ۲۲۹
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند عارف قزوینی : تصنیفها
شمارهٔ ۳۴
بهار نو رسید صامت بروجردی : کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه)
شمارهٔ ۲ - زبان حال حضرت قاسم(ع)
ای عمو بر سر قاسم زوفا کن گذری مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۳۷
گفتم که ز عشقت شدهام دیوانه صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۲
خنده ها بر شمع دارد دیده گریان ما شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۵ - چشمه ابدیت
شکفته ام به تماشای چشم شهلائی سعدی : غزلیات
غزل ۲۵۳
به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش هاى والاى اخلاقى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> لاَ مَالَ أَعْوَدُ مِنَ اَلْعَقْلِ وَ لاَ وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ اَلْعُجْبِ وَ لاَ عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ وَ لاَ كَرَمَ كَالتَّقْوَى وَ لاَ قَرِينَ كَحُسْنِ اَلْخُلْقِ وَ لاَ مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۳۲
کی پیچ وخم از طبع هوسناک برآید