سعدی : باب دوم در اخلاق درویشان
حکایت شمارهٔ ۱۰
یکی پرسید از آن گم کرده فرزند
یغمای جندقی : بخش دوم
شمارهٔ ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته
گشت مرا دل به نامه ای ز تو خشنود
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۶۰
تو جهانی دیگری جوهر درنگ آتش فعال
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹
بال و پر شد شوق من سنگ نشان خفته را
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۴۵
در کوی قناعت ارچه دیر آمده ایم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۵۷۲
اشک در چشم من بیتاب چون گیرد قرار؟
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۳
هر که درین دایره دوران کند
رشیدالدین میبدی : ۲۲- سورة الحجّ- مدنیّة
۵ - النوبة الثانیة
قوله: «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» اى فارقوا اوطانهم و عشائرهم فى طاعة اللَّه و طلب رضاه مهاجرین الى المدینة، یعنى المهاجرة الاولى، رأسهم حمزة بن عبد المطّلب و مصعب بن عمیر و عبد اللَّه بن جحش. «ثُمَّ قُتِلُوا» بتشدید التاء قراءت ابن عامر اى اکثر فیهم القتل، و التفعیل لکثرة الفعل و کثر ایضا لکونهم جمیعا، و قرأ الباقون قتلوا بتخفیف التّاء، و التخفیف یصلح للقلیل و الکثیر، و هو هاهنا للکثرة اراد قتلى احد قتلوا ثم مثل بهم و بقر حمزة، «أَوْ ماتُوا» حنف انفهم، «لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً» یعنى الجنّة و نعیمها، و قیل الشهادة ثم الجنّة، و قیل العلم و الحکمة فى الدّنیا، و قیل الرّزق الحسن الّذى یأتى من غیر سؤال و من غیر شره النّفس الیه، و فى ذلک ما روى عبد اللَّه السعدى قال: قدّمت على عمر بن الخطاب فارسل الىّ بالف دینار فرددتها فقال: رددتها؟ فقلت انا عنها غنیّ و ستجد من هو احوج الیها منّى، فقال لى خذها فانّ رسول اللَّه اعطانى عطاء فقلت یا رسول اللَّه انا عنه غنیّ و ستجدنى من هوا احوج الیه منّى فقال لى خذه هذا رزق اللَّه اذا ساق الیک رزقا لم تسئله و لم تشره الیه نفسک فهو رزق اللَّه ساقه الیک فخذه‏، «وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» لانّ کلّ معط یفنى عطاؤه الّا اللَّه و لانّ المخلوق اذا غضب حرّم رزقه و انّ اللَّه تعالى لا یحرم.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۳
شکست رنگ می از ترک میگساری ما
سعدی : غزلیات
غزل ۲۰۴
گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد
غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۵۹ - پیدا کردن آنچه معفو باشد از حدیث نفس و وسواس
بدان که رسول (ص) گفت که امت مرا عفو کرده اند از هرچه حدیث نفس بود. و اندر هردو صحیح است که هرکه قصد معصیت کند و نکند ملایکه را گوید بر وی منویس و اگر قصد خیر کند یک حسنت بنویس اگرچه نکند. و چون بکند ده بنویس. و در بعضی از اخبار است که تضعیف می کند تا به هفتصد. و از اینجا گروهی پنداشتند که هرچه به دل رود از قصد و اندیشه بدان ماخوذ نبود. و آن خطاست که پیدا کردیم که اصل دل است و تن تبع.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۲
رسیده است به معراج اوج پستی ما
مولوی : دفتر چهارم
بخش ۵ - قصد خیانت کردن عاشق و بانگ بر زدن معشوق بر وی
چون که تنهایش بدید آن ساده مرد
عطار نیشابوری : بخش نهم
(۴) حکایت
چنین گفتست آن پاکیزه ذاتی
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۰
دلم بسلسله زلف یار در بندست
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۲
زهی ربوده لعل تو صد فسون پرداز
نهج البلاغه : نامه ها
جواب نامه معاويه
<strong> و من كتاب له عليه‌السلام إلى معاوية جوابا </strong> <strong> قال الشريف </strong> و هو من محاسن الكتب
سعدی : قطعات
شمارهٔ ۱۵۹
خواجه تشریفم فرستادی و مال
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۰
پیش و پس اوراق خزان نیم نفس نیست
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۷
آن میگساری شب و این دور باش صبح