فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۰
مشغول رخ ساقی، سرگرم خط جامم
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۱۹۶ - در مدح نصیرالدین علی
نصیر دین که چشم پادشائی
شیخ بهایی : نان و حلوا
بخش ۲۱ - فی ذم من تشبة بالفقراء لسالکین و هو فی زمرة اشقیاء الهالکین
نان و حلوا چیست؟ این اعمال تو
شاه نعمت‌الله ولی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲
جام گیتی نما علی ولی
جمال‌الدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۳
عشق تو و محنتی ز سر تازه
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة الجمعة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۱
چون روی بود بدان نکویی
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۷
از قدم تا فرق زیبا آمدی
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۷۳
سوگند من شکستی، عهدم به باد دادی
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۰
مسلمانان نه صبر از جان توان کرد
نظامی عروضی : مقالت چهارم: در علم طب و هدایت طبیب
بخش ۱۰ - حکایت نه - درمان شیخ الاسلام عبدالله انصاری کتابسوز
شیخ الاسلام عبد الله انصاری قدس الله روحه با این خواجه تعصب کردی و بارها قصد او کرد و کتب او بسوخت و این تعصبی ہود دینی که هرویان در و اعتقاد کرده بودند که او مرده زنده میکند و آن اعتقاد عوام را زیان میداشت مگر شیخ بیمار شد و در میان مرض فواق پدید آمد و هرچند اطبا علاج کردند سود نداشت ناامید شدند آخر بعد از ناامیدی قارورهٔ شیخ بدو فرستادند و ازو علاج خواستند بر نام غیری خواجه اسماعیل چون قاروره نگرید گفت این آب فلان است و فواقش پدید آمده است و در آن عاجز شده اند و او را بکوئید تا یک استار پوست مغز پسته با یک استار شکر عسکری بکوبند و او را دهند تا بازرهد و بگوئید که علم بباید آموخت و کتاب نباید سوخت پس ازین دو چیز سفوفی ساختند و بیمار بخورد و حالى فواق بنشست و بیمار برآسود،
سعدالدین وراوینی : باب چهارم
داستانِ پسرِ احولِ میزبان
دستور گفت : شنیدم که وقتی مردی بود جوانمرد پیشه ، مهمان پذیر ، عنان‌گیر، کیسه پرداز، غریب نواز؛ همه اوصافِ حمیده ذاتِ او را لازم بود مگر احسان که متعدّی داشتی و همه خصلتی شریف در طبعِ او خاصّ بود الّا انعام که عامّ فرمودی، خرجِ او از کیسهٔ کسبِ او بودی نه از دخلِ مالِ مظلومان چنانک اهلِ روزگار راست، چه دودی از مطبخشان آنگه برآید که آتش در خرمن صد مسلمان زنند و نانی بر خوانچهٔ خویش آنگه نهند که آب در بنیادِ خانهٔ صد بی‌گناه بندند؛ مشتی نمک بدیگشان آنگه رسد که خرواری بر جراحتِ درویشان افشانند، دو چوب هیمه بآتشدانشان وقتی درآید که دویست چوب‌دستی بر پهلویِ عاجزان مالند. کرامِ عالم رسمِ افاضتِ کرم خاصّه در ضیافتِ ازو آموختندی. آن گره که سفلگان وقتِ نزولِ مهمان در ابروی آرند ، او در نقشِ کاسه و نگارِ خوانچهٔ مطبخ داشتی و آن سرکه که بخیلان بهنگامِ ملاقاتِ واردان در پیشانی آرند، او را در ابایِ سکبا بودی.
رشیدالدین میبدی : ۳۵- سورة الملائکة- مکیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله: وَ ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ...
خاقانی : قصاید
شمارهٔ ۵۵ - وقتی او را از رفتن به خراسان منع می‌کردند مشتاقانه این قصیدهٔ را سرود
چه سبب سوی خراسان شدنم نگذارند
سعدالدین وراوینی : باب دوم
داستان آهو و موش و عقاب
ملک‌زاده گفت: شنیدم که وقتی صیّادی بطلب صید بیرون رفت، دام نهاد، آهوئی در دام افتاد، بیچاره در دام می‌طپید و بر خود می‌پیچید و از هر جانب نگاه میکرد تا چشمش بر موشی افتاد که از سوراخ بیرون آمده بود، حال او مشاهده میکرد. موش را آواز داد و گفت: اگرچ میان ما سابقهٔ صحبتی و رابطهٔ الفتی نرفتست و هیچ حقی از حقوق بر تو متوجّه ندارم که بدان وجه ترا لازم آید بتدارکِ حال من ایستادگی نمودن، لکن آثار حسنِ سیرتِ باطن از نکوخوئی و تازه‌روئی بر ظاهر تو می‌بینم؛
رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف‏
۷ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ و هو نوح بن لمک بن متوشلخ بن اخنوخ، و هو ادریس بن برد بن مهیائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم، و هو اول نبى بعد ادریس، ارسله اللَّه تعالى الى ولد قابیل و من تابعهم من ولد شیث.
همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۰
دارم امید وصل تمنتای من ببین
ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
پرتوی روی تو بر کسوت خوبی علم است
ادیب الممالک : مثنویات
شمارهٔ ۹
ما را چه که باغ لاله دارد
صفای اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶
شاهد ماهست مخفی در ظهور خویشتن