نهج البلاغه : خطبه ها
هشدار به عثمان نسبت به شکایت مردم
<strong> و من كلام له عليه‌السلام </strong> <strong> لما اجتمع الناس إليه و شكوا ما نقموه على عثمان و سألوه مخاطبته لهم و استعتابه لهم فدخل </strong> عليه فقال
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۱۲۸
بگذر زمکان و کون عالم به طلسم
جامی : دفتر اول
بخش ۱۱۶ - قصه کلی که در خانه معشوق خود بکوفت گفتند باز گرد که صحبتی تنگ است موی در نمی گنجد گفت بهانه مجوی و در باز کن که من خود کلم و موی ندارم
کلکی بود عاشق گلکی
احمد شاملو : باغ آینه
شبانه
عشق
ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۶ - ری، کوه دماوند و نوشادر
و از بلخ تا به ری سه صد و پنجاه فرسنگ حساب کردم. و گویند از ری تا ساوه سی فرسنگ است و از ساوه به همادان سی فرسنگ و از ری به سپاهان پنجاه فرسنگ و به آمل سی فرسنگ.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۰۴
کجا رخسار او تاب نگاه آشنا دارد؟
صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۸
غم چندی بدل زار بغم مدغم ماست
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۳
شروان به باغ خلد برین ماند از نعیم
قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۶ - در مدح جناب حاجی آقاسی
دیشب به شکل جام نمود از افق هلال
رشیدالدین میبدی : ۹۱- سورة الشمس- مکیة
النوبة الثانیة
این سوره دویست و چهل حرفست، پنجاه کلمه و پانزده آیه، جمله به مکه فرو آمد و درین سوره هیچ ناسخ و منسوخ نیست. و فی الخبر عن ابى بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): من قرأ سورة «و الشّمس» فکانّما تصدّق بکلّ شی‏ء طلعت علیه الشّمس و القمر.
ابوعلی عثمانی : باب سوم
بخش ۱۷ - بَوادِه و هُجُوم
و از آن جمله بَوادِه و هُجُوم است، بواده آن بود کی ناگاه اندر دلت افتد از غیب بر سبیل وهلت، اندوهی واجب کند یا شادی. و هجوم آن بود که بر دل آید بقوّت وقت بی کسب تو، و مختلف بود اندر انواع بحسب قوۀ وارد و ضعف او، و ازیشان بعضی باشند کی بواده ایشانرا از حال خویش بگرداند و هواجم در ایشان تصرف کنند و گروهی باشند که قوّت آن دارند که هیچ حال ایشان را بنگرداند و ایشان سادات وقت باشند چنانک شاعر گوید شعر:
رشیدالدین میبدی : ۱۹- سورة مریم- مکیّة
۳ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ» یوم الحسرة یوم القیامة سبق لقوم الشقاوة من غیر ان یرتکبوا معصیة، و لآخرین السعادة قبل ان یقترفوا حسنة. روز حسرت روز اول است در عهد ازل، که حکم کردند و قضا راندند و هر کس را آنچه سزاى وى بود دادند، رانده بى‏جرم و جریمت، نواخته بى وسیلت طاعت. یکى را خلعت رفعت دوختند و میل نه.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۵۲
تا خط به دور ماه رخت هاله بسته است
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۰۶
آه کان سایه‌ی خدا، گوهردلی، پرمایه‌یی
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١١۴
دیدم آنکس را که باز همتش
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۴
رمزی است ز پاس ادب عشق، که مرغان
رشیدالدین میبدی : ۵- سورة المائدة- مدنیة
۱ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم جلیل، جلاله کبریاؤه، کبریاؤه سناؤه، و مجده عزه، و کونه ذاته، ازله ابده، و قدمه سرمده. عظیم فى ملکوته، ملیک فى جبروته، مهیمن صمدى الذات، متوحد سرمدى الصفات:
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۵۷
پس گفت بندۀ آنی که در بندِ آنی.
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۴۴ - مجذوب تبریزی
اسمش میرزا محمد و از افاضل شهر مذکور و به محامد پسندیده و صفات حمیده مشهور. معاصر سلاطین صفویه. دیوانش ملاحظه شد. تخمیناً پنج هزار بیت متجاوز است. قصاید بسیار در مدایح حضرات ائمهٔ اطهار به نظم آورده. مثنویات نیز دارد از جملهٔ: مثنوی در بحر خفیف مسمی به شاه راه نجات در بیان طریقت و سلوک دارد. از اشعار اوست:
قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۷ - در ستایش شاهزاده مبرور فریدون میرزای فرمانفرما فرماید
دوش چو بنهفت نوعروس ختن رو