نهج البلاغه : حکمت ها
عاقبت اندیشی
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> لِكُلِّ اِمْرِئٍ عَاقِبَةٌ حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۸
وقتی خوشست ما را لابد نبید باید
اقبال لاهوری : زبور عجم
درون لاله گذر چون صبا توانی کرد
درون لاله گذر چون صبا توانی کرد
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۵
هر که او معشوق دارد گو چو من عیار دار
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۹۲ - در شکایت
من از تاثیر این گردنده گردون
رشیدالدین میبدی : ۱۷- سورة بنى اسرائیل- مکیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ» الآیة...
ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۸۳ - جنگ هنومان با پیلان
درآن میدان هنومان دلاور
رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره‏
۳۱ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... الآیة مفسران گفتند این آیت در شأن دو قبیله عرب فرود آمد یکى شریف و دیگر وضیع، میگویند اوس و خزرج بودند، و بعضى گفتند قریظه و نضیر بودند، با یکدیگر جنک کردند و از ایشان که شریف بودند قومى کشته شدند بدست آنان که وضیع بودند، و این در بدایت اسلام بود و بجاهلیت قریب العهد بودند، هم بر عادت و حکم جاهلیت گفتند لنقتلن بالعبد منّا الحرّ منهم، و بالمرأة منّا الرجل منهم، و بالرجل منا الرجلین منهم و لنضاعفنّ الجروح گفتند به بنده ما آزاد ایشان باز کشیم و بزن ما مرد ایشان و بیک مرد ما دو مرد ازیشان، و قصاص جراحتها مضاعف کنیم، که ما ازیشان مهتر و شریفتریم، آن گه قصه خویش بحضرت نبوى انها کردند. مصطفى ایشان را براستى و برابرى فرمود، رب العالمین در شأن ایشان آیت فرستاد و رسول خدا بر ایشان خواند، و همه منقاد شدند و بحکم خدا و رسول فرو آمدند.
کمال خجندی : مقطعات
شمارهٔ ۳۶
درسخنم کزو زنم لاف
عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۴۸۵
تا کی دهم به دست تماشا زمام چشم
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۳
بستهٔ بند تو از هر دو جهان آزادست
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۵
همه عالم تن است و جان عشق است
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۴
من و پیچاک زلف آن بت و بیداری شبها
مفاتیح الجنان : زیارات مطلقه امام حسین (ع)
زیارت چهارم امام حسین (ع)
از معاویه بن عمّار روایت شده: خدمت امام صادق(علیه السلام) گفتم: چون به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) بروم چه بگویم؟ فرمود: بگو:
مهستی گنجوی : رباعیات
رباعی شمارۀ ۱۱
هنگام صبوح گر بت حورسرشت
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۱
گره در ابروان، از گرمی خویش چو اخگر شد
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸ - خزان جاودانی
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۳۵ - به شخصی تکلف فرماید
امیر زنگی چون بامداد باز آید
رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۵ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً درین آیت دو حکم است: یکى آنست که زن را بى‏نکاح بمیراث بردن حرامست، و این از نکاحهاى جاهلیّت یکى است. دیگر حکم آنست که زن را بزنى کردن بر کراهین آن زن نشاید، از بهر آنکه بمیراث بردن زن بى‏نکاح بطوع زن هم نرواست، و ایشان بى‏رضاء زن و بى‏طوع زن آن زن را مى‏حق وارث دیدند. اللَّه تعالى آن را باطل کرد، و آن کس که این آیت در شأن وى فرو آمد قیس بن ابى قیس الانصارى بود، و کبیشه بنت معن الانصاریة زن پدرش: چون ابو قیس از دنیا بیرون شد و کبیشه از وى بازماند، قیس پیش از آنکه کبیشه بخانه پدر باز شد، جامه بر وى افکند، و گفت: انّما ارثک لأنّى ولىّ زوجک و أنا احقّ بک، و عادت ایشان در وراثت زنان همین بود که عصبه شوهر جامه بر آن زن افکندى، پیش از آنکه باهل خویش باز شدى، و اگر باهل باز شدى، و جامه بر وى نیفکنده، و از وراثت خبر نداده، این حقیّت آن عصبه را نبودى. پس چون قیس، کبیشه را میراث برد، وى را فرو گذاشت بى‏مراعات و بى‏نفقه، نه او را مراعات میکرد، و نه از حبالت خویش رهایى میداد، بطبع آنکه تا مگر خویشتن را بمال باز خرد. کبیشه برخاست و پیش رسول خدا رفت، و قصّه خویش باز گفت. رسول (ص) گفت: رو بخانه بنشین تا اللَّه تعالى در حقّ تو فرمان دهد، و حکم کند. جماعتى از زنان مدینه چون حال کبیشه شنیدند همه برخاستند و گفتند: یا رسول اللَّه حال ما هم حال کبیشه است، امّا کبیشه را پسر شوهر واخواست، و ما را ابناء اعمام شوهر. پس ربّ العالمین این آیت فرستاد، و آن حکم باطل کرد.
رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۱۰ - نیز در مدیحه گوید
زهی از امر و نهی تو نظامی دین دنیا را