انوری : مقطعات
شمارهٔ ۵۵ - مطایبه
دوش در خواب من پیمبر را
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۲۸
الهی پیوسته در گفت و گویم، تا وا ننمایی در جست و جویم از بیقراری در میدان بیطاقتی می پویم، در میان کارم اما نمی پویم.
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۵۵
چو منی را مده از دست که کمتر یابی
رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى زُیِّنَ لِلنَّاسِ برا راستند مردمان را حُبُّ الشَّهَواتِ. دوستى آرزوها (و بایستها) مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ از زنان و پسران وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ و قنطارهاى گرد کرده، مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ از زر و سیم، وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ و اسبان بانگاشت (و رنگ نیکو) وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ و چهارپایان و کشت‏زار ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا اینست برخوردارى این جهانى وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ، (۱۴) و بنزدیک اللَّه است مومنان را نیکویى بازگشتن‏گاه.
عبدالقادر گیلانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹ - شیوه شیرین
مراکشتی و گوئی خاک این بر باد بایدکرد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۱۱
ای دل گر ازین پایه فروتر نایی
سعدی : باب هشتم در آداب صحبت
بخش ۵۶
معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علماء ناخوبتر که علم سلاح جنگ شیطانست و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۰
ای که شیرینی تو شور در آفاق افگند
غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۱۱۷ - فصل (دعا مناقض رضا نیست)
گروهی گفته اند که شرط رضا آن است که دعا نکنی و هر چه نیست از خدای نخواهید و بدانچه هست راضی باشید و بر معصیت و فسق انکار نکنید که آن نیز قضای خدای تعالی است. و در شهری که معصیت غالب باشد یا وبا و بلا نگریزید که این گریختن بود از قضا و این همه خطاست. اما دعا رسول (ص) کرده است و گفته که دعا مخ عبادت است. و به حقیقت آن سبب است که در دل رقت و شکستگی و تضرع و عجز و تواضع و التجاء به حق تعالی پدید آید. و این همه صفات محمود است. و چنان که خوردن آب تا تشنه نشود و خوردن نان تا گرسنه نشود و پوشیدن جامه تا سرما دفع کند خلاف رضا نبود، پس دعا کردن تا بلا برود همین باشد، بلکه هرچه آن را سببی ساختند و بدان فرموده مخالف آن فرمان بر خلاف رضا بود به حکم وی. اما رضا دادن به معصیت چگونه روا بود و از آن نهی آمده است و گفته که هرکه بدان رضا دهد اندر آن شریک بود. و گفته است اگر بنده ای را به مشرق بکشند کسی به مغرب رضا دهد اندر آن شریک است، پس هرچند که معصیت قضای خدای تعالی است ولکن وی را دو روی است: یکی تا بنده داند که این به اختیار وی است و نشان آن است که وی ممقوت حق است و یکی تا بداند که به قضا و تقدیر حق تعالی است، پس بدان وجه که قضا کرده است که عالم از معصیت و کفر خالی نباشد بدین رضا باید داد، اما بدان وجه که اختیار بنده است و صفت وی است و نشان آن است که خدای تعالی وی را دشمن دارد بدین رضا نباید داد و این متناقض نبود که اگر کسی را دشمنی بمیرد که نیز دشمن او بود هم اندوهگین شود و هم شاد، ولکن به وجهی اندوهگین شود و به وجهی دیگر اندوهگین نشود و متناقض آن وقت بود که هر دو از یک وجه بود. و هم چنین از جایی که معصیت غالب بود مهم است گریختن، چنان که گفت، «اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها».
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۶
من زبهرت دوست دارم جان عشق اندیش را
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۱۰ - ابوسعید کالیبی هندی
از فرزانگان هندوستان و مرتاض بوده. این بیت از اوست:
امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۹۹
فرخنده باد و خرم نوروز شاه عالم
فرخی سیستانی : قصاید (گزیدهٔ ناقص)
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف سپاهسالار
گل بخندید و باغ شد پدرام
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۰
هر آن دردی که دلدارم فرستد
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۳۸
خوشا فال آن کو دوچارش شوی
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۰۶
تو ز حال من چه دانی که به خون چگونه غرقم؟
صادق سرمد : اشعار
خطاب به ملک الشعرا بهار
رسم سخن شد خراب، ای ملک مُلک شعر
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۲۱
گر عاشق روی قیصر روم شوی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۰۱
خواجه‌ای دیدم که می آید ز کیچ
محمدرضا شفیعی کدکنی : زمزمه ها
سپیده آیینه ها
چنین که جلوه کنان درکنار آینه ای