شاه نعمتالله ولی : مثنویات
شمارهٔ ۵۵
دو چه گوئی یکی نمی گنجد سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴۰
کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کشد سعدی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در انتقال دولت از سلغریان به قوم دیگر
این منتی بر اهل زمین بود از آسمان واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۳
رم کن از الفت، که تنهایی عجب یار خوشیست صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۲۲۴ - عبدالرزق
ولیی عبد رزاقش بود نام غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۰
سینه بگشودیم و خلقی دید کاینجا آتش ست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۶
جان کاهدم چو حق سخن را ادا کنم امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۴
گواهی میده ای شب زا ریم را سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴
از می طرب افزاید و مردی خیزد مولوی : ترجیعات
بیست و هفتم
ای درد دهندهام دوا ده قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵
یک نیمه جهان سر او باغ شاه است ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۳۵
بزیر قبهٔ تقدیس مست مستانند فریدون مشیری : لحظه ها و احساس
بهارِ خاموش
ندانم این نسیمِ بالْ بسته، صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۲۰۹ - عبدالرحیم
دگر عبدالرحیم آنست در نص اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۷۴
چون بر سر و پای من نگه کرد او دوش جامی : سلسلةالذهب
بخش ۲ - در نعمت سیدالمرسلین و خاتمالنبیین (ص)
جامی از گفت و گو ببند زبان! اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
چسان احوال او را بر لب آرم
چسان احوال او را بر لب آرم سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۶۹ - در بیان آنکه هر کرا در این عالم کار تمام نشد با وجود چندین آلت که حق تعالی بوی داده است بعد از آنکه آلتش نماند از او چه کار خواهد آمدن نه در قرآن میفرماید که و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی. و در تقریر آنکه در افواه است که چون مرید شیخی شدی بعد از او نشاید شیخی دیگر گرفتن این سخن نزد اولیاء و اهل تحقیق خطاست.
گفت یزدان صریح در قرآن اهلی شیرازی : تواریخ
شماره ۲ - در ولادت ملک منصور گوید
بخت ملک قاسم از الطاف حق نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در بیان عوامل هلاکت دین و دنیا
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية </strong> فَإِنَّ اَلْبَغْيَ وَ اَلزُّورَ يُوتِغَانِ اَلْمَرْءَ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ يُبْدِيَانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ يَعِيبُهُ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّكَ غَيْرُ مُدْرِكٍ مَا قُضِيَ فَوَاتُهُ وَ قَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَيْرِ اَلْحَقِّ فَتَأَلَّوْا عَلَى اَللَّهِ فَأَكْذَبَهُمْ
شمارهٔ ۵۵
دو چه گوئی یکی نمی گنجد سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴۰
کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کشد سعدی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در انتقال دولت از سلغریان به قوم دیگر
این منتی بر اهل زمین بود از آسمان واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۳
رم کن از الفت، که تنهایی عجب یار خوشیست صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۲۲۴ - عبدالرزق
ولیی عبد رزاقش بود نام غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۰
سینه بگشودیم و خلقی دید کاینجا آتش ست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۶
جان کاهدم چو حق سخن را ادا کنم امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۳۴
گواهی میده ای شب زا ریم را سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴
از می طرب افزاید و مردی خیزد مولوی : ترجیعات
بیست و هفتم
ای درد دهندهام دوا ده قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵
یک نیمه جهان سر او باغ شاه است ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۳۵
بزیر قبهٔ تقدیس مست مستانند فریدون مشیری : لحظه ها و احساس
بهارِ خاموش
ندانم این نسیمِ بالْ بسته، صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۲۰۹ - عبدالرحیم
دگر عبدالرحیم آنست در نص اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۷۴
چون بر سر و پای من نگه کرد او دوش جامی : سلسلةالذهب
بخش ۲ - در نعمت سیدالمرسلین و خاتمالنبیین (ص)
جامی از گفت و گو ببند زبان! اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
چسان احوال او را بر لب آرم
چسان احوال او را بر لب آرم سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۶۹ - در بیان آنکه هر کرا در این عالم کار تمام نشد با وجود چندین آلت که حق تعالی بوی داده است بعد از آنکه آلتش نماند از او چه کار خواهد آمدن نه در قرآن میفرماید که و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخرة اعمی. و در تقریر آنکه در افواه است که چون مرید شیخی شدی بعد از او نشاید شیخی دیگر گرفتن این سخن نزد اولیاء و اهل تحقیق خطاست.
گفت یزدان صریح در قرآن اهلی شیرازی : تواریخ
شماره ۲ - در ولادت ملک منصور گوید
بخت ملک قاسم از الطاف حق نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در بیان عوامل هلاکت دین و دنیا
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية </strong> فَإِنَّ اَلْبَغْيَ وَ اَلزُّورَ يُوتِغَانِ اَلْمَرْءَ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ يُبْدِيَانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ يَعِيبُهُ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّكَ غَيْرُ مُدْرِكٍ مَا قُضِيَ فَوَاتُهُ وَ قَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَيْرِ اَلْحَقِّ فَتَأَلَّوْا عَلَى اَللَّهِ فَأَكْذَبَهُمْ