ابوالفضل بیهقی : باقیماندهٔ مجلد پنجم
بخش ۲۱
ذکر ما انقضی من هذه الاحوال و الاخبار تذکرة بعد هذا و ورود العسکر من تکیناباد بهراة و ماجری فی تلک المدّة .
فیاض لاهیجی : قصاید
شمارهٔ ۴۴ - مطلع سوم
بر سریر پادشاهی پادشاه کامیاب
عطار نیشابوری : بیان وادی توحید
عقیدهٔ دیوانه‌ای دربارهٔ عالم
گفت آن دیوانه را مردی عزیز
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۵۹
اندر سر من نبود جز رای صلاح
فردوسی : پادشاهی هرمزد دوازده سال بود
بخش ۳
بدانست هرمز که او دست خون
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۶۶
چون نور رخت از همه سو ظاهر و پیداست
وحشی بافقی : قطعات
شمارهٔ ۴ - پناه جهان
زهی پایه چتر اقبال تو
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۳
چون نیاز ما و ناز او به هم درمی‌گرفت
مجیرالدین بیلقانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹
با سر زلف تو مرا کار به جایی نرسد
نهج البلاغه : حکمت ها
نقش عبدالله بن زبیر در انحراف پدرش
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> مَا زَالَ اَلزُّبَيْرُ رَجُلاً مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ حَتَّى نَشَأَ اِبْنُهُ اَلْمَشْئُومُ عَبْدُ اَللَّهِ
نهج البلاغه : حکمت ها
دعوت به زهد و نهی از غفلت
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> اِزْهَدْ فِي اَلدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اَللَّهُ عَوْرَاتِهَا
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۶
از ما حکایت می و پیر و مغانه پرس
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۸
من پرستار روی و موی توام
نهج البلاغه : حکمت ها
تدبیر در دشمنى کردن
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ </strong> إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ
نهج البلاغه : حکمت ها
وسعت علم و علم آموزی
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ إِلاَّ وِعَاءَ اَلْعِلْمِ فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ
میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۲۹ - شمه ای از بزرگی زریر و قصه ی استرو مردخا
زشاهان فزون بود او را منش
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲
داشتی مخصوص من تا لطف عام خویش را
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۷
جگرم گرم و دل خسته ندیم ندمست
ملک‌الشعرای بهار : تصنیفها
بیات اصفهان
این تصنیف را بهار در منفای خود در سال ۱۳۱۲ ساخته و به به اهالی اصفهان اهدا کرده است‌.
نصرالله منشی : مقدمهٔ نصرالله منشی
بخش ۱۱ - تحفه آوردن فقیه عالم علی ابراهیم اسماعیل کتاب کلیله و دمنه نصرالله منشی را
گاه از گاه احماضی رفی و بتواریخ و اسمار التفاتی بودی، و در اثنای این حال فقیه عالم علی ابراهیم اسماعیل ادام الله توقیفه که از احداث فقهای حضرت جلت بمزیت هنرو خرد مستثنی است -و در این وقت توفیق حسن عهدی یافت و مزاج او بتقلب احوال تفاوت کم پذیرفت -نسختی از کلیله ودمنه تحفه آورد. اگرچه ازان چند نسخت دیگر در میان کتب بود بدان تبرک نموده آمد، و حقوق او را باخلاص دوسی برعایت رسانیده شد، و ذکر حق گزاری و حریت او بدان مخلد گردانیده آمد، جزاه الله خیرالجزاء و لقاه مناه فی اولاه و اخراه. در جمله بدان نسخت الفی افتاد، و بتامل و تفکر محاسن این کتاب بهتر جمال داد، و رغبت در مطالعت آن زیادت گشت، که پس از کتب شرعی در مدت عمر عالم ازان پرفایده تر کتابی نکرده اند: بنای ابواب آن برحکمت و موعظت؛ وانگه آن را در صورت هزل فرانموده تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند عوام بسبب هزل هم بخوانند و بتدریج آن حکمتها در مزاج ایشان متمکن گردد.