وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲۶۶
برزن ای دل دامن کوشش که کاری کرده‌ام
ملک‌الشعرای بهار : چهارپاره‌ها
خمسه‌ مسترقه
سیصد و شصت و پنج‌ و ربعی روز
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰
بر سینه ی خود یار نهد سینه ی ما را
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۹۰
زقید جسم جانهای عزیز آسان برون آید
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۳۲
سبزه خط می دمد از لعل جانان غم مخور
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۹۳
الهی بحرمت ذاتی که تو آنی، بحرمت صفاتی که چنانی و بحرمت نامی که تتو دانی بفریاد رس که میتوانی.
آذر بیگدلی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۵
بدو زلف تو که یکسر دل مبتلا نشسته
عطار نیشابوری : باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد
شمارهٔ ۲۶
آن کل که بدو جنبش اجزا دیدم
امیر معزی : قطعات
شمارهٔ ۱
ای خداوندی که چون در بزم بنشانی مرا
ملک‌الشعرای بهار : چهارپاره‌ها
سرود کبوتر
بیایید ای کبوترهای دلخواه
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۷
گر با تو بگویم غم افزون شدهٔ من
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۵۲
تا به غربت فتاد خاقانی
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۵۱
فغان که هستی ما خرج آشنایی شد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵۳
ای همرهان که آگه از آن رفته منید
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۵۸
دست چون عیسی زدنیا پاک می باید فشاند
عین‌القضات همدانی : لوایح
فصل ۱۲۸
هر چند عز و کبریاست و مجد و بهاست و جباری و قهاریست و عظمت و بزرگواری در قسمت وصف معشوق بود و اضداد آن صفت عاشق و این بدان جهت است که سلطان عشق اثر خود را در عشاق ظاهر کند نه در معشوق زیرا که ساز عشق حسن معشوق است و ملاحت او که ملوح دام عشق است که عشق او را یعنی عاشق را بواسطۀ حسن معشوق صید کند پس قید کند اما عشق داد خود از معشوق بدان ستاند که حسن او را ملوح وار بردام وجود خود می‌بندد و این آن معنی است که عاشق و معشوق هر دو دربند عشقند اینجا معشوق دانۀ دام عشق می‌آید و عاشق صید، عجب آن مرغ قصد التقاط آن دانه می‌کند برای آنکه او را در خود بیابد و قوت او گردد و او خود قوت دانه می‌شود.
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۰
اگر دمی ز تو بویی به من رساند باد
فردوسی : سهراب
بخش ۴
چو یک بهره از تیره شب در گذشت
ملک‌الشعرای بهار : مستزادها
از ماست که بر ماست
این دود سیه فام که از بام وطن خاست
نهج البلاغه : حکمت ها
فلسفه آزمايش الهی
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ اَلْفِتْنَةِ لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلاَّ وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ وَ لَكِنْ مَنِ اِسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاَّتِ اَلْفِتَنِ فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ وَ اِعْلَمُوا أَنَّمٰا أَمْوٰالُكُمْ وَ أَوْلاٰدُكُمْ فِتْنَةٌ