مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۶۶
ای سراندازان همه در عشق تو پا کوفته
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۴۲ - صدر اصفهان
گر که صدر اندر اصفهان نبدی
رشیدالدین میبدی : ۱۶- سورة النحل- مکیه‏
۵ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» الآیة... اثبات توحید است و توحید مایه دین است و اسلام را رکن مهینست، بى توحید طاعت مقبول نیست و با شرک عبادت بکار نیست، و بدانک حقیقت توحید دو بابست: یکتا گفتن و یکتا دانستن. اما یکتا گفتن سر همه علومست و مایه همه معارف و بناء دین و حاجز میان دشمن و دوست و آن را سه وصفست: اوّل گواهى دادن اللَّه را بیکتایى در ذات و پاکى از جفت و فرزند و انباز سبحانه و تعالى، دیگر گواهى دادن اللَّه تعالى را بیکتایى در صفات که در آن بى شبه است و بى مثل، آن وى را صفت‏اند نامعقول و کیف آن نامفهوم، نامحاط و نامحدود، از اوهام بیرون و کس نداند که چون، سدیگر گواهى دادن اللَّه تعالى را بیکتایى در نامها، حقیقى ازلى که آن نامها وى را حقایق اند و دیگران را عاریتى و آفریده، آنچ نام ویست آن نام وى را حقیقت است قدیم و ازلى بسزاى وى، و آنچ نام خلقست آفریده است محدث بسزاى ایشان، و اللَّه و رحمن نامهاى وى‏اند که بآن نامها جز وى کسى را نخوانند: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا» سبحانه و تعالى.امّا یکتا دانستن در خدمتست و در معاملت و در همّت، در خدمت ترک ریا است و رعایت اخلاص و در معاملت تصفیت سرّ است و تحقیق ذکر و در همّت گم کردن هر چه جز از وى و باز رستن بآزادى دل از هر چه جز از وى.
فضولی : قصاید
شمارهٔ ۱۶
نوبهارست جهان رونق دیگر دارد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱۱
رخ گل خوش است و از وی رخت، ای نگار، خوش تر
ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۵۰ - دیدن رام جتایو کرگس را و خبر یافتن از سیتا
به ناگه رفت در دامان کوهی
عطار نیشابوری : بخش نوزدهم
الحکایه و التمثیل
سؤالی کرد آن دیوانه شه را
رشیدالدین میبدی : ۱۵- سورة الحجر- مکیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ» الآیة...، خزائن اللَّه فى الارض قلوب العارفین، خداى را جلّ جلاله در زمین خزینها است و آن خزینها دلهاى عارفانست و سرّهاى مریدان، و آنکه در آن خزینها درهاست شب افروز و ودیعتهاى گران مایه و بدان آراسته و نگاشته، بعضى بلطایف علم آراسته: دلهاى عالمانست، بعضى بحقایق عقل نگاشته: دلهاى عابدانست، بعضى ببدایع سرّ پرداخته: دلهاى عارفانست. آن گه مهر ربوبیّت بر آن نهاده و در صدف قدم بسته که: قلوب العباد بین اصبعین من اصابع الرّحمن.
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۲
ایّام گلست و عیش باقی است مخسب
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۸۴ - سنبل‌های هلندی
سنبل صد برگ رنگارنگ پنداری مگر
ابوالحسن فراهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸
ز ضعف تن مژه ام را بهم رسیدن نیست
رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۱۱ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: «اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا» چون برادران، یوسف را بشناختند و بهم بنشستند، یوسف گفت: ما حال ابى بعدى حال پدرم چیست؟ پس از فرقت من کارش بچه رسید؟ گفتند غمگین است و رنجور، در بیت الاحزان نشسته و از بس که بگریسته بینایى وى برفته، یوسف زارى کرد و جزع نمود، وحى آمد از حق جلّ جلاله: «لا تجزع و انفذ الیه القمیص فانه اذا شمه عاد بصیرا»، اى یوسف زارى مکن پیراهن بوى فرست که چون بوى پیراهن بمشام وى رسد بینایى باز آید. قال الحسن: لو لا انّ اللَّه اعلم یوسف ذلک لم یعلم انّه یرجع بصره الیه.
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۶۲
گوی انگلۀ قباچه گر بگشایی
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۲۹
چشمی کز انتظار سفیدش نمی کنند
رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ» چون اللَّه را با بنده عنایت بود، پیروزى بنده را چه نهایت بود، چون اللَّه رهى را در حفظ و حمایت خود دارد، دشمن برو کى ظفر یابد، پیروز بنده‏اى که اللَّه تعالى نظر بدل وى پیوسته دارد که او را بهیچ وقت فرا مخالفت نگذارد.
رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام‏
۱۶ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یا مَعْشَرَ الْجِنِّ الایة اشارتست باظهار سیاست و عزت، و خطاب هیبت با اهل شقاوت، در آن روز رستاخیز و روز عظمت، روزى که آتش نومیدى در خرمنهاى خلایق زنند، و اعمال و احوال ایشان بباد بى‏نیازى بر دهند که: «وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً». ظالمان و ستمکاران خیمه اندوه و ندامت بزنند که: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ». گردن همه جباران و متمردان فرو شکنند، و آن عملهاى خبیث همچون غلّى سازند، و بر گردنهاشان نهند: إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا، و آن عوانان ناپاک و ظالمان بى‏رحمت را بیارند، و در سراپرده آتشین بدارند: إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها. آفتاب و ماه و سیارات را بدود هیبت روى سیاه گردانند، و این کوس زوال بکوبند که: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ. وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ. بر قدر مایه هر کسى با وى معاملت کنند. قومى را نداء بردابرد از پیش میزنند، و قومى را آواز گیرا گیر در قفا مینهند. قومى چون درّ از میان صدف مى‏افروزند. قومى را باین خطاب کرامت مى‏نوازند که: «لا تخافوا و لا تحزنوا». قومى را باین تازیانه ادبار زنند که: «اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ» قومى را این خطاب هیبت شنوانند بنعت عزّت و اظهار سیاست که:ا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی‏؟! قومى را این نداء کرامت شنوانند بنعت لطف و اظهار رحمت که: «یا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ».
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۸۳ - پند پدر
آن که کمتر شنید پند پدر
عمان سامانی : قصاید
شمارهٔ ۸
بس فشرد از پنجه‌ی بیدادگردون،نای من
عمان سامانی : قصاید
شمارهٔ ۲
بزرگ مایه‌ی ایجاد قادر ازلی
رشیدالدین میبدی : ۱۹- سورة مریم- مکیّة
۱ - النوبة الثانیة
این سوره مریم نود و هشت آیتست و نهصد و هشتاد و دو کلمه و سه هزار و هشتصد و دو حرف، جمله بمکه فرو آمد مگر یک آیت و آن آیت سجده است بقول بعضى مفسّران: و بقول بعضى: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ» تا آنجا که گفت «وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً». و گفته‏اند درین سوره دو آیت منسوخ است: یکى: «وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ» معنى نذارت بآیت سیف منسوخ گشت، دیگر «فَلا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ» این قدر از آیت منسوخست بآیت سیف. و در فضلیت سوره، ابىّ کعب روایت کرد از