نهج البلاغه : حکمت ها
رابطه تهيدستى و تنهايى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اَلْغِنَى فِي اَلْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ اَلْفَقْرُ فِي اَلْوَطَنِ غُرْبَةٌ صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۶۲
دل گشاده من گلستان من باشد امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۱۸
ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ علی رودباری رحمةالله علیه
آن رنج کشیده مجاهده آن گنج گزیده مشاهده آن بحر حلم و دوستداری شیخ علی رودباری رحمةالله علیه رحمة واسعة از کاملان اهل طریقت بود و از اهل فتوت و ظریفترین پیران و عالمترین ایشان به علم حقیقت و در معامله و ریاضت و کرامت و فراست بزرگوار بود و اهل بغداد جملهٔ حضرت او را خاضع بودند و جنید قایل به فضل او بود و به همه نوعی به صواب بود و درحقایق زبانی بلیغ داشت و در مصر مقیم بودی و صحبت جنید و نوری و ابن جلا یافته و او را کلماتی بلیغ و اشاراتی عالی است. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۶۵
شور و غوغا نبود در سفر اهل نظر صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۵۹
حنظل افلاک شکر بار باشد صبحدم ترانه های کودکانه : بخش اول
اسب سفید (ابر و اسب)
ابر سفید دیدم من عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ جعفر خلدی رحمةالله علیه
آن صاحب همت آن ثابت امت آن کوه حلم آن بهر علم آن دولت بازازلی و ابدی شیخ جعفر خلدی رحمةالله علیه عالم زمانه بود و در علم طریقت یگانه بود و از کبرای اصحاب جنید بود و از قدمای ایشان و در انواع علوم متبحر و در اصناف حقایق متعین و او را کلماتی عالی است حوالهٔ آن با کسی دیگر کرد وقتی میگفت: صد و سی واند دیوان اهل تصوف نزدیک من است گفتند از کتب محمد ترمدی هیچ هست ترا گفت: نه که او را از شمار صوفیان ندانم که او آرایش مشایخ بود ومقبول بود. سعدی : باب دوم در اخلاق درویشان
حکایت شمارهٔ ۲۶
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکاندر آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته. مولوی : دفتر دوم
بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را
گفت موسیٰ ای کریم کارساز مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲۶
اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۵
به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت نهج البلاغه : نامه ها
نامه به سهل بن حنیف در بیان علل پیوستن بعضی از مردم مدینه به معاویه
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى سهل بن حنيف الأنصاري و هو عامله على المدينة في معنى قوم من أهلها لحقوا بمعاوية </strong> فریدون مشیری : آواز آن پرنده غمگین
زیبای وحشی ...
زن: - سحر ، چون می روی در کام امواج. فردوسی : داستان رستم و اسفندیار
بخش ۲۴
کمان برگرفتند و تیر خدنگ سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
گفتار اندر حذر کردن از دشمنان
نگویم ز جنگ بد اندیش ترس شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۴
شراب شوق را پیمانه می باش مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
شاها کرمت قیام فرمود و رواست حافظ : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۸
آن جام طرب شکار بر دستم نه طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۸۲
داد بی موجب عنانم را به دست رهزنی
رابطه تهيدستى و تنهايى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اَلْغِنَى فِي اَلْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ اَلْفَقْرُ فِي اَلْوَطَنِ غُرْبَةٌ صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۶۲
دل گشاده من گلستان من باشد امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۲۱۸
ای تاج دین و دنیا ای فخر روزگار عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ علی رودباری رحمةالله علیه
آن رنج کشیده مجاهده آن گنج گزیده مشاهده آن بحر حلم و دوستداری شیخ علی رودباری رحمةالله علیه رحمة واسعة از کاملان اهل طریقت بود و از اهل فتوت و ظریفترین پیران و عالمترین ایشان به علم حقیقت و در معامله و ریاضت و کرامت و فراست بزرگوار بود و اهل بغداد جملهٔ حضرت او را خاضع بودند و جنید قایل به فضل او بود و به همه نوعی به صواب بود و درحقایق زبانی بلیغ داشت و در مصر مقیم بودی و صحبت جنید و نوری و ابن جلا یافته و او را کلماتی بلیغ و اشاراتی عالی است. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۶۵
شور و غوغا نبود در سفر اهل نظر صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۵۹
حنظل افلاک شکر بار باشد صبحدم ترانه های کودکانه : بخش اول
اسب سفید (ابر و اسب)
ابر سفید دیدم من عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر شیخ جعفر خلدی رحمةالله علیه
آن صاحب همت آن ثابت امت آن کوه حلم آن بهر علم آن دولت بازازلی و ابدی شیخ جعفر خلدی رحمةالله علیه عالم زمانه بود و در علم طریقت یگانه بود و از کبرای اصحاب جنید بود و از قدمای ایشان و در انواع علوم متبحر و در اصناف حقایق متعین و او را کلماتی عالی است حوالهٔ آن با کسی دیگر کرد وقتی میگفت: صد و سی واند دیوان اهل تصوف نزدیک من است گفتند از کتب محمد ترمدی هیچ هست ترا گفت: نه که او را از شمار صوفیان ندانم که او آرایش مشایخ بود ومقبول بود. سعدی : باب دوم در اخلاق درویشان
حکایت شمارهٔ ۲۶
یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکاندر آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته. مولوی : دفتر دوم
بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را
گفت موسیٰ ای کریم کارساز مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲۶
اطیب الاعمار عمر فی طریق العاشقین مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۵
به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت نهج البلاغه : نامه ها
نامه به سهل بن حنیف در بیان علل پیوستن بعضی از مردم مدینه به معاویه
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى سهل بن حنيف الأنصاري و هو عامله على المدينة في معنى قوم من أهلها لحقوا بمعاوية </strong> فریدون مشیری : آواز آن پرنده غمگین
زیبای وحشی ...
زن: - سحر ، چون می روی در کام امواج. فردوسی : داستان رستم و اسفندیار
بخش ۲۴
کمان برگرفتند و تیر خدنگ سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
گفتار اندر حذر کردن از دشمنان
نگویم ز جنگ بد اندیش ترس شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۴
شراب شوق را پیمانه می باش مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
شاها کرمت قیام فرمود و رواست حافظ : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۸
آن جام طرب شکار بر دستم نه طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۸۲
داد بی موجب عنانم را به دست رهزنی