امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۸۴
چون گشایی دهان شیرین را
سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
گفتار اندر حذر کردن از دشمنان
نگویم ز جنگ بد اندیش ترس
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲۳
دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱
نباشد مامنی چون پیکر ما عشق سرکش را
سعدی : قصاید و قطعات عربی
یمدح نورالدین بن صیاد
مادام ینسرح الغزلان فی الوادی
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۰
از خسیسان چاره نبود مردم بگزیده را
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۳
ناله برآید هر طرف کان بت خرامان در رسد
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳۹
ای من فدای نام تو یا مرتضی علی
میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۲۰ - شاهنشاهی سیروس اعظم
چو نامه به سیروس فرخ رسید
سوزنی سمرقندی : قطعات
شمارهٔ ۳۴ - اینست خشم
بورک هندی بشد پشمینه پوش
سیف فرغانی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شمارهٔ ۱۰۹
ایا خلاصهٔ خوبان کراست در همه دنیی
مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۷۸ - وصف پائیز و مدح سیف الدوله محمود
باد خزان روی به بستان نهاد
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۸
نه از جفای تو زیبا صنم نخواهد ماند
آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
وقت است بهار، باغ و راغ افروزد؛
مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۳۷
بی روی تو رفت طاقت از دل
منوچهری دامغانی : مسمطات
در وصف صبوحی
آمد بانگ خروس مؤذن میخوارگان
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۲
ترک همره رهنمای کوی ماه من بود
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۲
بروز وصل زهجران یار می ترسم
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۶٩۶
مقصود کاخ و صفه و ایوان نگاشتن
ابوعلی عثمانی : باب سوم
بخش ۱۱ - صحو و سکر
و از آن جمله صَحْو و سُکر است. صحو باز آمدن بود با حال خویش و حس و علم، با جای آمدن پس از غیبت و سُکر غیبتی بود بواردی قوی و سُکر از غیبت زیادة بود از وجهی و آن آن بود کی صاحب سُکر مبسوط بود چون اندر سُکر تمام نبود خطر چیزها از دل وی بیفتد اندر حال سُکر و آن حال تساکر بود کی وارد اندرو تمام نباشد و حس را اندرو گذر باشد و قوی گردد سُکر تا بر غیبت بیفزاید و بسیار بود کی صاحب سُکر اندر غیبت تمامتر بود از صاحب غیبت چون سُکر او قوی بود و باشد که صاحب غیبت اندر غیبت تمامتر بود از صاحب سُکر اندر سُکر چون متساکر گردد و غیبت تمام نباشد و غیبت بندگانرا بدان بود که غلبه گیرد بر دل ایشان چیزی از موجب رغبت و رهبت و خوف و رجا و سُکر نبود الّا خداوندان مواجید را چون بنده را کشف کنند بنعمت جمال، سُکر حاصل آید و طرب روح، و دلش از جای برخیزد و اندرین معنی آورده اند.