ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۵۹ - ابویعقوب اسحق بن محمّد النهرجوری
و از ایشان بود ابویعقوب اسحق بن محمّدالنهرجوری صحبت ابوعمر و مکّی کرده بود و آن بو یعقوب سوسی و جنید و پیران دیگر، بمکه مجاور بود. و وفاة او هم آنجا بود اندر سنه ثلثین و ثلثمایه. یغمای جندقی : بخش سوم
شمارهٔ ۱۶ - به اسمعیل هنر نوشته
اسمعیل، این روزگار هفتاد سال، خود را بارها از در کرد و کار و گفت و گزار آزموده ام، چه دوستی، چه دشمنی، چه کیهان پرستی، چه در کارهای جاوید خانه، چه شناسائی زشت و زیبا، چه برخورد سود و زیان؛ به خاک و خون بزرگان سوگند اگر به اندازه بال مگس و پای ملخی در خویش گوهر دانایی و بینایی همی بینم. کورکورانه راهی رفتیم، و هر کس بهر نام و نشان خواست ما را ریشخند کرد، و به تیتال و تر فروشی خر خود را از پل گذرانید، و در جامه دوستی دشمنی ها کرد که آل مروان با دودمان هاشم نکردند. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۵
دلدارم گفت کان فلان زنده ز چیست قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۳
هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵
نشد جز درد و داغ عشق حاصل در سفر ما را یغمای جندقی : بخش دوم
شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته
قربان پاک وجودت گردم، دستخط مبارک روان را رامش افزود و فرسوده قالب را تاب و توان داده، اگرچه فرمایشات حضرت درباره شیخ و ترسا تمام صدق و صواب است و مساله بی جواب، ولی ترسا نمود و ربود، تا این رخ نیفروخت آن قرآن نسوخت. تا این زنار زلف فرو نریخت آن رشته سبحه نگسیخت. تا آن طره طرار نشکست، این حلقه زنار نبست، تا آن ساقی مدام نگشت، این حریف باده و جام نشد. تا آن مشرب آشنائی نگزید، این مذهب ترسائی نگرفت، تا آن را آهوی چشم رام نشد، این چوپان دد و دام نیامد. تا آن منصب کفر ارزانی نداشت، این از کیش مسلمانی نگذشت، تا آن چنبر مشکین چلیپا نکرد، این مقیم کلیسا نگردید. تا آن درس عشق تعلیم نفرمود این زیر آب دین نکشید. هاتف اصفهانی : ماده تاریخها
شمارهٔ ۱۴
در عهد خان دوران فرمانروای گیتی سلمان ساوجی : جمشید و خورشید
بخش ۷۴ - قطعه
شب دوشین بت نوشین لب من صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲۶
آنچنان عشق تو بدخوی برآورد مرا اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۷۷
گر یار شوی با من، در عهد تو یار آیم واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰
گلی تو، گل! نظر اما نمیتوانم کرد یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۲۸ - این نامه را یکی از شاگران یغما برای آزمایش نامه نگاری به او نگاشته
فدایت شوم روزی دو پیش از این پیمان بر آن رفت که نامه ای از آورده خیال خود نگارم و مطرح انظار حضرت دارم. بر امتثال اشارت عالی خامه در انگشت و نامه در مشت گرفته، چندانکه پیرامون خاطر گردیدم مضمون و عبارتی که از ساحت شهود توان گذرانید از دل بر زبان و از بنان در سلک بیان نرفت. از در امتحان این دو حرف نگارش افتاد امید آنکه به اصابت رای رزین در اصلاحش کوشند و معایب نهان و آشکارش باز پوشند. عطار نیشابوری : بخش هشتم
(۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام
حکیم ترمذی کرد این حکایت اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۴۴
هنگام وداع آمد آن سرو بلند رفیق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸۰
مرا دیوانه آن جانانه دارد اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۰۸
عیبم مکن که عقل تو از کف زمام داد اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۰
بسرشت بچل صباح ایزد گل تو جامی : سبحةالابرار
بخش ۶۴ - عقد نوزدهم در محبت که میل دل است به مطالعه کمال صفات و انجذاب روح به مشاهده جمال ذات
ای دلت شاه سراپرده عشق جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۸۴
غمت جز در دل یکتا نگنجد هجویری : بابٌ ذکر ائمّتهم مِنْ أتباعِ التّابعین
۲۱- ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه
و منهم: شیخ سنت و قاهر اهل بدعت، ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه
بخش ۵۹ - ابویعقوب اسحق بن محمّد النهرجوری
و از ایشان بود ابویعقوب اسحق بن محمّدالنهرجوری صحبت ابوعمر و مکّی کرده بود و آن بو یعقوب سوسی و جنید و پیران دیگر، بمکه مجاور بود. و وفاة او هم آنجا بود اندر سنه ثلثین و ثلثمایه. یغمای جندقی : بخش سوم
شمارهٔ ۱۶ - به اسمعیل هنر نوشته
اسمعیل، این روزگار هفتاد سال، خود را بارها از در کرد و کار و گفت و گزار آزموده ام، چه دوستی، چه دشمنی، چه کیهان پرستی، چه در کارهای جاوید خانه، چه شناسائی زشت و زیبا، چه برخورد سود و زیان؛ به خاک و خون بزرگان سوگند اگر به اندازه بال مگس و پای ملخی در خویش گوهر دانایی و بینایی همی بینم. کورکورانه راهی رفتیم، و هر کس بهر نام و نشان خواست ما را ریشخند کرد، و به تیتال و تر فروشی خر خود را از پل گذرانید، و در جامه دوستی دشمنی ها کرد که آل مروان با دودمان هاشم نکردند. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۵
دلدارم گفت کان فلان زنده ز چیست قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۳
هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵
نشد جز درد و داغ عشق حاصل در سفر ما را یغمای جندقی : بخش دوم
شمارهٔ ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته
قربان پاک وجودت گردم، دستخط مبارک روان را رامش افزود و فرسوده قالب را تاب و توان داده، اگرچه فرمایشات حضرت درباره شیخ و ترسا تمام صدق و صواب است و مساله بی جواب، ولی ترسا نمود و ربود، تا این رخ نیفروخت آن قرآن نسوخت. تا این زنار زلف فرو نریخت آن رشته سبحه نگسیخت. تا آن طره طرار نشکست، این حلقه زنار نبست، تا آن ساقی مدام نگشت، این حریف باده و جام نشد. تا آن مشرب آشنائی نگزید، این مذهب ترسائی نگرفت، تا آن را آهوی چشم رام نشد، این چوپان دد و دام نیامد. تا آن منصب کفر ارزانی نداشت، این از کیش مسلمانی نگذشت، تا آن چنبر مشکین چلیپا نکرد، این مقیم کلیسا نگردید. تا آن درس عشق تعلیم نفرمود این زیر آب دین نکشید. هاتف اصفهانی : ماده تاریخها
شمارهٔ ۱۴
در عهد خان دوران فرمانروای گیتی سلمان ساوجی : جمشید و خورشید
بخش ۷۴ - قطعه
شب دوشین بت نوشین لب من صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲۶
آنچنان عشق تو بدخوی برآورد مرا اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۷۷
گر یار شوی با من، در عهد تو یار آیم واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰
گلی تو، گل! نظر اما نمیتوانم کرد یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۲۸ - این نامه را یکی از شاگران یغما برای آزمایش نامه نگاری به او نگاشته
فدایت شوم روزی دو پیش از این پیمان بر آن رفت که نامه ای از آورده خیال خود نگارم و مطرح انظار حضرت دارم. بر امتثال اشارت عالی خامه در انگشت و نامه در مشت گرفته، چندانکه پیرامون خاطر گردیدم مضمون و عبارتی که از ساحت شهود توان گذرانید از دل بر زبان و از بنان در سلک بیان نرفت. از در امتحان این دو حرف نگارش افتاد امید آنکه به اصابت رای رزین در اصلاحش کوشند و معایب نهان و آشکارش باز پوشند. عطار نیشابوری : بخش هشتم
(۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام
حکیم ترمذی کرد این حکایت اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۴۴
هنگام وداع آمد آن سرو بلند رفیق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸۰
مرا دیوانه آن جانانه دارد اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۰۸
عیبم مکن که عقل تو از کف زمام داد اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۰
بسرشت بچل صباح ایزد گل تو جامی : سبحةالابرار
بخش ۶۴ - عقد نوزدهم در محبت که میل دل است به مطالعه کمال صفات و انجذاب روح به مشاهده جمال ذات
ای دلت شاه سراپرده عشق جمالالدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۸۴
غمت جز در دل یکتا نگنجد هجویری : بابٌ ذکر ائمّتهم مِنْ أتباعِ التّابعین
۲۱- ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه
و منهم: شیخ سنت و قاهر اهل بدعت، ابوعبداللّه احمدبن حنبل، رضی اللّه عنه