فریدون مشیری : از دیار آتشی
یوسف
ــ « دردی اگر داریّ و همدردی نداری،
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۹۳۸
آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!
فریدون مشیری : از دیار آتشی
دوستی
دل من دیر زمانی است که می پندارد ؛
فریدون مشیری : از دیار آتشی
با زبان اشک، اینک ...
من، از زبان آب، پرنده، نسیم، ماه
فریدون مشیری : از دیار آتشی
یک آسمان پرنده
یک آسمان پرنده، رها، روی شاخه‌ها،
فردوسی : پادشاهی خسرو پرویز
بخش ۲۷
وزان پس چو دانست کامد سپاه
فریدون مشیری : از دیار آتشی
پنجره
تو تنها دری هستی،ای همزبان قدیمی
فریدون مشیری : از دیار آتشی
نقش
نقش پایی مانده بود از من، به ساحل، چند جا
امام خمینی : غزلیات
دلجویی پیر
دست آن شیخ ببوسید که تکفیرم کرد
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۹۳۹
بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : شهریار
منظومهٔ حیدر بابا
ترجمهٔ فارسی بهروز ثروتیان
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۸۷
گفتی که به وقت مجلس افروختنی
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۲۴
ای بمرده هرچه جان در پای او
فردوسی : پادشاهی خسرو پرویز
بخش ۴۴
ازان پس چو بشنید بهرام گرد
ادیب الممالک : رباعیات طنز
شمارهٔ ۳۸
تا داد دو هندوانه آن لبعت مست
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۲۳
ای همه سرگشتگان مهمان تو
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۲۲
سر عثمان تو مست است، برو ریز کدو
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۲۱
سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش ازو
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۳۲
مستی ببینی رازدان، می‌دان که باشد مست او
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۹۴۱
چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برون