حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۷۲
جز آتش بهار هوا را که بشکند؟
غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷
ای روی تو به جلوه درآورده رنگ را
انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۰
دردا و دریغا که دل از دست بدادم
مسعود سعد سلمان : قصاید
شمارهٔ ۹۵ - ستایش سلطان علاء الدوله مسعود
این آتش مبارز و این باد کامگار
ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۴۲
زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر یوسف اسباط قدس الله روحه العزیز
آن مجاهد مردان مرد آن مبارز میدان درد آن خو کرده تقوی آن پرورده معنی آن مخلص محتاط یوسف اسباط رحمةالله علیه از زهاد و عباد این قوم بود و در تابعین بزهد او کس نبود و در مراقبه و محاسبه کمالی داشت و معرفت وحالت خود پنهان داشتی و ریاضت کردی و ازدنیا انقطاع کلی داشت وکلماتی شافی دارد و بسیار مشایخ کبار دیده بود.
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۳
از سبزه چو گل خورد گکی چند نمود
اقبال لاهوری : پیام مشرق
به یکی از صوفیه نوشته شد
هوس منزل لیلی نه تو داری و نه من
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۲۳
از خط شبرنگ حسن سرکش او رام شد
عطار نیشابوری : باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق
شمارهٔ ۱۶
ای عشقِ تو عینِ عالم حیرانی
سعدی : غزلیات
غزل ۱۰۵
آب حیات من است خاک سر کوی دوست
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۹
در بهاران از چمن ای باغبان بیرون میا
محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۵۳
پدرم نورالدین منور گفت رحمةاللّه علیه، کی شیخ بوسعید در نشابور بجایی می‌رفت، بسر کوی حرب رسید، دکانهای آراسته و پرمیوۀ پاکیزه دید و از همه بازار نشابور آن موضع آراسته‌تر بودی. چون شیخ آنجا رسید پرسید کی چه گویند؟ گفتند سر کوی حرب. شیخ ما گفت خه! کسی را که سر کوی حرب چنین بود سر کوی صلحش چگونه تواند بود؟ و هم پدرم رحمة اللّه علیه روایت کرد کی روزی شیخ قدس اللّه روحه العزیز مجلس خواست گفت، چون بیرون آمد و برتخت بنشست و مقریان برخواندند، مسایل بسیار مختلف و جمعی بسیار بودند و هر کس از سایلان از نوعی دیگر سؤال کردند و شیخ نظاره می‌کرد و خاموش می‌بود تا بسیار بپرسیدند. در آخر شیخ گفت، بیت:
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۴۰
اَمیرْ گِنِهْ: سی چینْ بِهْ کِلٰالِه‌یِ سَرْ
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۸۷
تیغ تو می وساقی وپیمانه من شد
سعدی : غزلیات
غزل ۲۱۵
ساعتی کز درم آن سرو روان بازآمد
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۹۵۶
باز خود را چو گل تازه بر آراسته ای
صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۲۷ - در مدح شهاب‌الثاقب حضرت مولی‌الموالی علی علیه‌السلام
فغان ز عشق که آسان نماید اول بار
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۹۲
هر شب که بود قاعدۀ سفره نهادن
جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۴۴
دلبر نرفت بر سر عهد و وفا هنوز