ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۱۰۲ - آمدن اندر با دیوته های هر سه لوک به مبارکبادی رام
چو رام از فتح لنکا دل بپرداخت
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹
آمد بهار و ابر هوادار ما شده ست
مجد همگر : قصاید
شمارهٔ ۳۲
کجائی ای رخ تو نوبهار باغ جمال
سعدی : غزلیات
غزل ۵۰۱
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
عنصرالمعالی : قابوس‌نامه
باب سی و سیوم: اندر ترتیب علم طب
بدان ای پسر که اگر طبیب باشی باید که اصول علم طب بدانی نیک، چه اقسام علمی و چه اقسام عملی و بدانی که آنچ در تن موجودست یا طبیعت است، یا خارج از طبیعت و طبیعی سه قسم است: یک قسم از وی آنست که ثبات و قوام تن بدوست و یک قسم آنست که توابع است آن چیزها را که ثبات و قوام تن بدوست و یک قسم آنست که تن را از حال بحال میگرداند و آنک خارج است از طبیعت یا بفعل مضرت رساند با واسطه، یا بی واسطه، یا خود نفس ضرر فعل بود؛ اما آن قسم که ثبات و قوام تن مردم بدوست یا از جنس مادت است یا از جنس صورت؛ آنک از جنس مادت است یا سخت دورست، چون اسطقسات و عددش چهارست: هوا و آتش و خاک و آب، یا نزدیک‌تر از اسطقساتست، چون امزجه و عددش نه است: یکی معتدل و هشت نامعتدل، چهار مفرد و چهار مرکب، یا نزدیک تر از امزجه است، چون اخلاطش و عددش چهارست، چون گش و صفرا و سودا و خون، یا نزدیکتر از اخلاطست، چون اعضا و عددش نزدیک وجه چهارست و نزدیک وجه دو و معنی این سخن کی گفتیم آنست که: ترکیب الاعضا از اخلاطست و ترکیب اخلاط از مزاج است و ترکیب مزاج از اسطقساتست و اسطقسات دورترین ماده است و آنچ از جنس صورت است بر سه قسم است: نفسانی و حیوانی و طبیعی است، نفسانی قوت است و حس است و این پنج قسم است: بصر و ذوق و سمع و شمر و لمس و قوت است و حرکت و عدد و اقسام وی بر حسب عدد اقسام اعضایی است که آن را حرکت است و قوت سیاست و این بر سه قسمت است: تخیل و فکرت و ذکر و حیوانی بر دو قسم است: فاعل و منفعل و طبیعی بر سه قسمت است: مولده و مرتبه و غاذبه و افعال بر عدد قوی است: نفسانی و حیوانی و طبیعی، از بهر آنک روح خادم قوی است، چون برین جمله باشد راست عدد افعال بر عدد قوی باشد و آنک توابع است چیزهایی را که قوام و ثبات تن بدوست، چون فربهی که تابع سردیست، مزاج است و چون لاغری که تابع گرمی است، مزاج است، چون سرخی گونه تابع {خون} است، یا چون زردی که تابع صفراست و چون حرکت {نبض } تابع قوت فاعله است {از} حیوانی، چون خشم که تابع قوت منفعله است از حیوانی، چون شجاعت که تابع اعتدال {قوت} حیوانی است و چون عفت که تابع اعتدال {قوت} شهواتی است، چون حکمت که تابع اعتدال نفس ناطقه است و چون عرضها و کیفیات که تابع مادت باشد یا تابع صورت و آنک تن را از حال بحال بگرداند اسباب ضروری خوانند و این شش قسم است: اول هواست، دوم طعام، سیوم حرکت و سکون، چهارم خواب و بیداری، پنجم گشادگی طبیعت و بستگی، ششم احداث نفسانی: چون اندوه و خشم و بیم و مانند این و اینها را از بهر آن ضروری گویند که مردم را چاره نیست از هر یک و هر یک را ازین جمله تأثیرست در تن مردم، هر کدام تمام‌تر؛ چون یکی ازین جمله بر حال اعتدال باشد {استعمال این جمله مردم را بر صواب و بر وجه اعتدال بود و} چون بعضی را ازین جمله از حال اعتدال تغیر افتد یا استعمال مردم بعضی را ازین جمله بر وجه خطا باشد بیماری و علتی پدید آید بر موجب افراطی که رفته باشد و آنک خارج از طبیعت است سه قسم است بسبب مرض و سبب عرض و سبب بر سه قسم است: یا سبب بیماری اعضاهاء متشابه [باشد، یا سبب بیماری اعضاهای آلی، یا سبب تفرق الاتصال؛ اما سبب بیماری اعضاهای متشابه یا سبب بیماری گرم باشد و این بر پنج قسمت است، یا سبب بیماری سرد و این بر هشت قسمت است، یا سبب بیماری تر، یا سبب بیماری خشک و هر یک ازین بر چهار قسمت است؛ سبب بیماری اعضاهاء آلی یا سبب بیماری باشد که اندر خلقت افتد، {یا اندر مقدار، یا در وضع، یا اندر عدد و سبب بیماریهای خلقت یا سبب بیماری شکل باشد و یا سبب بیماری تعقیر و تجویف واین بر هفت قسم است: یا سبب خشونت و آن بر دو قسم باشد یا سبب ملاسة باشد و این بر دو قسمت است و سبب بیماریهاء مقدار بر سه نوعست و سبب بیماریهاء وضع و سبب بیماریهاء عدد هر یک دو نوعست، تفرق الاتصال چهار نوعست و مرض بر سه قسمت است: بیماریهاء اعضاء متشابه و بیماریهاء آلی و تفرق الاتصال، که آنرا مرض مشترک خوانند، در اعضاهاء متشابه افتد و هم در اعضاء آلی و بیماری اعضاء متشابه بر هشت قسمت است: چهار مفرد: گرم و سرد و تر و خشک و چهار مرکب: گرم‌ و تر و گرم و خشک {و سرد و تر} و سرد و خشک و بیماریهاء آلی بر چهار نوعست: بیماریهایی که در خلقت افتد و در مقدار و در وضع و در عدد، بیماریهاء خلقت چهار قسمت است: آنک در شکل افتد و در سقعه و آنک بر طریق خشونت افتد و آنک بر طریق ملاست و بیماریهاء مقدار بر دو گونه است: آنک از طریق زیادت افتد و آنک از طریق نقصان و بیماریهاء وضع هم بر دو گونه است: یا عضو از جایگاه خویش زایل شود یا پیوند دیگر اعضا بفساد آورد و بیماری‌هاء عدد هم بر دو گونه است: یا بر طریق زیادت بود یا بر طریق نقصان و تفرق الاتصال یا در اعضاء متشابه افتد، یا در اعضاء آلی، یا در هر دو؛ عرض بر سه قسمت است: یا عرضها باشد که تعلق بافعال دارد، {یا باحوال تن، یا اندر استفراغات پدیدار آید و آنچه تعلق بافعال دارد} آن بر سه قسمت است و {آنچه تعلق بر احوال دارد بر چهار قسم است،} آنچ تعلق باستفراغات دارد بر سه قسمت است و باید که بدانی که علم بر دو قسمت است: علم است و عمل، قسم علم اینست که گفتم و بگویم که هر علمی از نیک و بد ترا گفتم که از کجا طلب باید کرد، تا هر یک را بشرح و استقصا بدانی که از کجا باید طلبیدن، که این علمها که ما یاد کردیم جالینوس بشرح و استقصا یاد کند، بیشتر در سته عشر و بعضی بیرون سته عشر؛ اما علم اسطقسات آن قدر که طبیب را بکار آید کتاب اسطقسات طلب کن، از جمله سته عشر و علم مزاج از کتاب مزاج طلب کن از ستة عشر و علم اخلاط از مقالت دوم طلب کن از کتاب قوى الطبیعه هم از جملهٔ سته عشر و علم اعضاء متشابهه از تشریح کوچک طلب کن هم از سته عشر و علم اعضاء آلی از تشریح بزرگ طلب کن، بیرون سته عشر و علم قوی طبع از کتاب قوى الطبیعه طلب کن از ستة عشر و قوی حیوانی از کتاب النبض طلب کن هم از جملهٔ سته عشر {و قوی نفسانی از رای بقراط و افلاطون طلب } و این کتاب است از جملهٔ تصنیف جالینوس بیرون سته عشر و اگر خواهی که مسخر شوی درین کتاب و از پایگاه طلب بگذری علم اسطقسات و علم مزاج از کتاب الکون و الفساد و از کتاب السماء و العالم طلب کن و علم قوی و افعال از کتاب النفس و کتاب الحس و المحسوس وعلم اعضا از کتاب الحیوانات و اقسام الامراض از مقالت نخستین از کتاب العلل و الأمراض طلب کن، از جملهٔ ستة عشر و اسباب اعراض از مقالت سیم هم ازین کتاب طلب کن و اسباب امراض از مقالت چهارم و پنجم و ششم طلب کن، هم ازین کتاب که گفتم.
غبار همدانی : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۱
توکه رخ لاله سان افروته دیری
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۹
از بس که جفا کند بت دل گسلم
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۸
انسان که طفیل او فلک راست مدار
فریدون مشیری : بهار را باورکن
آخرین جرعه این جام
همه می پرسند
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۶
افتاده عشق، کی ز جا برخیزد
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۶
گر طالعم کند به وصالت حمایتی
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۲۲
بال و پر محیط ز موج آشکاره شد
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۱
تا کی گویی فلانی این گوهر سفت
عطار نیشابوری : بخش ششم
(۵) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار
چو ببریدند ناگه بر سر دار
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۷
شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل
محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۵۶ - در مدح معیّر الممالک دام مجدُهُ
آب خضر از لب لعل تو نه من جویم و بس
ادیب الممالک : رباعیات طنز
شمارهٔ ۴۲ - نرگس
در باغ سحر نرگس تر دیده گشود
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۰
آن را که به مقصود رهی در پیش است
نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۰
ترک همه کس ز بی تمیزی کردیم
آذر بیگدلی : مثنویات
شمارهٔ ۱۲
ای سر خیل صواحب من