فردوسی : پادشاهی نوذر
بخش ۱۲
به گستهم و طوس آمد این آگهی ابوالفضل بیهقی : باقیماندهٔ مجلد پنجم
بخش ۲۶
و از خطاهای بزرگ که رفته بود پیش از آن که امیر مسعود از نشابور بهرات آمدی، دانستند که سلطان چون میشنود و از غزنین اخبار میرسید که «لشکرها فراز میآید و جنگ را میسازند» و بزیادت مردم حاجتمند گشت و خاطر عالی خویش را هر جایی میبرد، رسولی نامزد کرد تا نزدیک علی تگین رود، مردی سخت جلد که وی را بو القاسم رحّال گفتندی و نامه نبشتند که «ما روی ببرادر داریم، اگر امیر درین جنگ با ما مساعدت کند، چنانکه خود بنفس خویش حاضر آید و یا پسری فرستد با فوجی لشکر قوی ساخته، چون کارها بمراد گردد، ولایتی سخت با نام که برین جانب است آن بنام فرزندی از آن او کرده آید.» و ناصحان وی باز [نه] نموده بودند که غور و غایت این حدیث بزرگ است و علی تگین بدین یک ناحیت بازنایستد، و ویرا آرزوهای دیگر خیزد، چنانکه ناداده آمد یک ناحیت که خواست . صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۸
غوطه در گل داده بود اندیشه دنیا مرا فردوسی : پادشاهی خسرو پرویز
بخش ۳۲
چو بر زد ز دریا درفش سپید صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۳۷
خرسند با هزار تمنی نشسته ایم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۷
نیست از درد غریبی چون گهر پروا مرا مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۶۲
سیر نشد چشم و دل از نظر شاه من صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۴۱
بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۲
در میان عاشقان عاقل مبا صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۴۷
دیده روشن می شود از خط عنبر یار او صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۷۵
سرو چون با آن قد استاده می آید به چشم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۸۲
بی حاصلی که تربیت بید می کند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۸
مجموع جهان عاشق یک پارهٔ من رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام
۱۷ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ او آنست که رزها آفرید و ساخت مَعْرُوشاتٍ هست از آنکه جفته آن بسته و کار آن ساخته وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ و هست از آنکه او کنده و بر نداشته وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ و خرما بنان و کشت زار مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ جدا جدا طعم آن میوه وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ و زیتون و انار مُتَشابِهاً هام رنگ وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ و نه هام طعم کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ میخورید از میوه و بر آن إِذا أَثْمَرَ چون میوه آرد وَ آتُوا حَقَّهُ و حق آن بدهید یَوْمَ حَصادِهِ روز درودن آن وَ لا تُسْرِفُوا و در گزاف مروید و اندازه درمگذارید إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (۱۴۱) که اللَّه دوست ندارد گزاف کاران را. مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۶۱ - نصیحت مبارزان او را کی با این دل و زهره کی تو داری کی از کلابیسه شدن چشم کافر اسیری دست بسته بیهوش شوی و دشنه از دست بیفتد زنهار زنهار ملازم مطبخ خانقاه باش و سوی پیکار مرو تا رسوا نشوی
قوم گفتندش به پیکار و نبرد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۱۲
منم آن کس که نبینم بزنم فاخته گیرم امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۸۸
شحنه غم دواسپه می آید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۰
بیدار کنید مستیان را مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۰
ای آنکه به جان این جهانی زنده صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۲۷
شربت بیماری دل تیغ سیراب است وبس
بخش ۱۲
به گستهم و طوس آمد این آگهی ابوالفضل بیهقی : باقیماندهٔ مجلد پنجم
بخش ۲۶
و از خطاهای بزرگ که رفته بود پیش از آن که امیر مسعود از نشابور بهرات آمدی، دانستند که سلطان چون میشنود و از غزنین اخبار میرسید که «لشکرها فراز میآید و جنگ را میسازند» و بزیادت مردم حاجتمند گشت و خاطر عالی خویش را هر جایی میبرد، رسولی نامزد کرد تا نزدیک علی تگین رود، مردی سخت جلد که وی را بو القاسم رحّال گفتندی و نامه نبشتند که «ما روی ببرادر داریم، اگر امیر درین جنگ با ما مساعدت کند، چنانکه خود بنفس خویش حاضر آید و یا پسری فرستد با فوجی لشکر قوی ساخته، چون کارها بمراد گردد، ولایتی سخت با نام که برین جانب است آن بنام فرزندی از آن او کرده آید.» و ناصحان وی باز [نه] نموده بودند که غور و غایت این حدیث بزرگ است و علی تگین بدین یک ناحیت بازنایستد، و ویرا آرزوهای دیگر خیزد، چنانکه ناداده آمد یک ناحیت که خواست . صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۸
غوطه در گل داده بود اندیشه دنیا مرا فردوسی : پادشاهی خسرو پرویز
بخش ۳۲
چو بر زد ز دریا درفش سپید صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۳۷
خرسند با هزار تمنی نشسته ایم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۷
نیست از درد غریبی چون گهر پروا مرا مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۶۲
سیر نشد چشم و دل از نظر شاه من صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۴۱
بیگانگی ز حد رفت ساقی می صفا ده مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۲
در میان عاشقان عاقل مبا صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۴۷
دیده روشن می شود از خط عنبر یار او صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۷۵
سرو چون با آن قد استاده می آید به چشم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۸۲
بی حاصلی که تربیت بید می کند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۸
مجموع جهان عاشق یک پارهٔ من رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام
۱۷ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ او آنست که رزها آفرید و ساخت مَعْرُوشاتٍ هست از آنکه جفته آن بسته و کار آن ساخته وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ و هست از آنکه او کنده و بر نداشته وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ و خرما بنان و کشت زار مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ جدا جدا طعم آن میوه وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ و زیتون و انار مُتَشابِهاً هام رنگ وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ و نه هام طعم کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ میخورید از میوه و بر آن إِذا أَثْمَرَ چون میوه آرد وَ آتُوا حَقَّهُ و حق آن بدهید یَوْمَ حَصادِهِ روز درودن آن وَ لا تُسْرِفُوا و در گزاف مروید و اندازه درمگذارید إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (۱۴۱) که اللَّه دوست ندارد گزاف کاران را. مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۶۱ - نصیحت مبارزان او را کی با این دل و زهره کی تو داری کی از کلابیسه شدن چشم کافر اسیری دست بسته بیهوش شوی و دشنه از دست بیفتد زنهار زنهار ملازم مطبخ خانقاه باش و سوی پیکار مرو تا رسوا نشوی
قوم گفتندش به پیکار و نبرد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۱۲
منم آن کس که نبینم بزنم فاخته گیرم امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۸۸
شحنه غم دواسپه می آید مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۰
بیدار کنید مستیان را مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۰۰
ای آنکه به جان این جهانی زنده صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۲۷
شربت بیماری دل تیغ سیراب است وبس