امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۵
شاها خردت هست به می خوردن یار جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶
چنین در خاک اگر باشد طپش جسم نزارم را جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵
فروغ بادهٔ لعلی برافروزد چو رنگش را سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰۷
دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴
زهی از بادهٔ شوق تو ساغر کاسهٔ سرها حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۹۸
گر گذر کردی بتِ ما بر دیارِ سومنات جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳
ما راست ای سرآمد لیلی نگاهها سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۶۰ - سؤال کردن فرامرز(و) پاسخ دادن پیر برهمن
دگر گفت کای مهتر پاک زیست نهج البلاغه : حکمت ها
نکوهش بخل
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اَلْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ اَلْعُيُوبِ وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوءٍ جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲
گشت از اندیشهٔ آن ترک ستم مشرب ما ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۱۰۲
ربوده ای زمن ای گل لباس برنایی جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱
تا گشته است پای خم آرامگاه ما افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴
زآن چشم پرخمار و از آن لعل می پرست، جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹
ایمن از جور حوادث ساخت عجز من مرا جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸
سینهٔ صد چاک مانند قفس داریم ما جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷
قانع شده ست دل به تمنای او مرا سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۲۶ - گوی باختن خسرو و شیرین با یکدیگر
چو صبح از بام مشرق سر برآورد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶
تو و بدمستی و رندی و می آشامیها شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۹۵
دیده سرگردان و نور دیده دایم در نظر جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵
مگر به سعی توان دید جسم لاغر ما
شمارهٔ ۱۰۵
شاها خردت هست به می خوردن یار جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶
چنین در خاک اگر باشد طپش جسم نزارم را جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵
فروغ بادهٔ لعلی برافروزد چو رنگش را سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۵۰۷
دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴
زهی از بادهٔ شوق تو ساغر کاسهٔ سرها حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۹۸
گر گذر کردی بتِ ما بر دیارِ سومنات جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳
ما راست ای سرآمد لیلی نگاهها سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۶۰ - سؤال کردن فرامرز(و) پاسخ دادن پیر برهمن
دگر گفت کای مهتر پاک زیست نهج البلاغه : حکمت ها
نکوهش بخل
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اَلْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ اَلْعُيُوبِ وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوءٍ جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲
گشت از اندیشهٔ آن ترک ستم مشرب ما ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۱۰۲
ربوده ای زمن ای گل لباس برنایی جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱
تا گشته است پای خم آرامگاه ما افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴
زآن چشم پرخمار و از آن لعل می پرست، جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹
ایمن از جور حوادث ساخت عجز من مرا جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸
سینهٔ صد چاک مانند قفس داریم ما جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷
قانع شده ست دل به تمنای او مرا سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۲۶ - گوی باختن خسرو و شیرین با یکدیگر
چو صبح از بام مشرق سر برآورد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶
تو و بدمستی و رندی و می آشامیها شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۹۵
دیده سرگردان و نور دیده دایم در نظر جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵
مگر به سعی توان دید جسم لاغر ما