ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۳
جان به چشمم در نیاید ور نه جانت خواندمی
مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۷ - حکایت آن عاشق کی شب بیامد بر امید وعدهٔ معشوق بدان وثاقی کی اشارت کرده بود و بعضی از شب منتظر ماند و خوابش بربود معشوق آمد بهر انجاز وعده او را خفته یافت جیبش پر جوز کرد و او را خفته گذاشت و بازگشت
عاشقی بوده‌ست در ایام پیش
سعدی : غزلیات
غزل ۵۵۴
کس درنیامده‌ست بدین خوبی از دری
مولوی : دفتر پنجم
بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را ببهانه براه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد بفضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب
یک کنیزک یک خری بر خود فکند
عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۸۷
دردا که اجل رسید و درمان نرسید
رضی‌الدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲
یقین ما به خیٰال و گمان نمیگردد
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۲
در عشق شکسته بسته دانی چونم
مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۳ - حکایت آن شخص کی دزدان قوج او را بدزدیدند و بر آن قناعت نکرد به حیله جامه‌هاش را هم دزدیدند
آن یکی قچ داشت از پس می‌کشید
فروغ فرخزاد : تولدی دیگر
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۶
مپسند جزبه رهن تغافل پیام ما
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳
آب شد دریا ز شرم دیدهٔ گریان ما
وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲
یا صاحب ننگ و نام می‌باید بود
اهلی شیرازی : صنف ششم که زر سرخ و کم بر است
برگ چهارم نه زر سرخ است
ای آنکه زرشک عارضت لاله بسوخت
مجیرالدین بیلقانی : ترکیبات
شمارهٔ ۵
تاج بخشی که گذشتست ز گردون قدمش
هجویری : باب التّوبة و ما یتعلّق بها
باب التّوبة و ما یتعلّق بها
بدان که اول مقام سالکان طریق حق توبه است؛ چنان‌که اول درجهٔ طالبانِ خدمت طهارت؛، کما قال اللّه، تعالی: «یا ایّها الّذینَ امَنُوا تُوبُوا إلَی اللّه تَوْبَةً نَصُوحاً (۸/التّحریم).» و نیز گفت: «وتوبوا إلی اللّه جمیعاً (۳۱/النّور).» و رسول صلّی اللّه علیه و سلم گفت: «ما مِنْ شیءٍ أحَبُّ إلی اللّهِ مِن شابٍّ تائبٍ. نیست چیزی بر خداوند تعالی دوست تر از جوانی توبه کرده.» و نیز گفت، صلی اللّه علیه: «التّائبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ»، ثم قال: «إذا أحَبَّ اللّهُ عَبْداً لم یَضَرَّه ذَنْبٌ.» ثم تلا: «إنَّ اللّهَ یُحِبُّ التّوابینَ (۲۲۲/البقره).»
هجویری : باب التّوبة و ما یتعلّق بها
فصل
ذوالنون مصری گوید: «تَوْبَةُ العَوامُ مِنَ الذُّنُوب و تَوْبَةُ الخَواصّ مِنَ الغَفْلَةِ.»
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۱
در غربتم استخوان چو نی نالیده
هجویری : باب التّوبة و ما یتعلّق بها
فصل
بدان که توبه را شرط تأیید نیست؛ از بعد آن که عزم بر رجوع ناکردن به معصیت درست باشد. اگر تایبی را فترتی افتد و به معصیت باز گردد به غیر صحت عزم رجوع، اندر آن ایام گذشته حکم و ثواب توبه یافته باشد.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹۵
خط تلخ ساخت آن دهن همچو قند را
جامی : سبحة‌الابرار
بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
ای ملک زاده اقلیم وجود