سعدی : مفردات
بیت ۱۴
گمان مبر که جهان اعتماد را شاید صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۳۳
بهای بوسه اش سر می دهم چون زر نمی گیرد جیحون یزدی : قصاید
شمارهٔ ۴۲ - در تهنیت عید رمضان
مه شوال چو برکوه فرابست کمر نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵
باز صبح است ای ندیم آن راح ریحانی بیار کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳۲
را گشودند بار بر ببندید مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ
پس فقیر آن شیخ را احوال گفت امام خمینی : غزلیات
کعبه عشق
از دلبرم به بتکده، نام و نشان نبود کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۸
چشم جادوی تو در دلجوئی اهل نیاز فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۴
گر ز شمعت چراغی افروزیم کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۲۸
نه کوه گران پای بدارد با تو خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹۰
مردیم در خمار و شرابی نیافتیم سعدالدین وراوینی : باب هشتم
در شتر و شیرِ پرهیزگار
ملکزاده گفت: شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلالخوار و خویشتندار و متورّع، بلباس تعزّز و تقوی متدرّع ؛ باطنی مترشّح از خصایصِ حلم و کمآزاری و ظاهری متوشّح بوقعِ شکوهِ شهریاری، آتشِ هیبت و آبِ رحمت از یکجا انگیخته، زهرِ عنف و تریاکِ لطف درهم ریخته، مخبری محبوب و منظری مرغوب، صورتی مقبول و صفتی بشمایل ستوده مشمول، در نیستانی وطن داشت که آنجا گرگ و میش چون نی با شکر آمیختی و یوز و آهو چون خار و گل از یک چشمه آب خوردندی در حمایِ قصباءِ او خرقهٔ قصب از خرقِ ماهتاب ایمن بودی و دامنِ ابر از دستِ تعرّضِ آفتاب آسوده، رسته بازار وجود شحنهٔ سیاستش راست کرده، گرگ بخزّازی چون کرم بقزّازی نشسته، آهوان بعطّاری چون سگ باستخوان کاری مشغول گشته : صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۴۲
یاد ایامی که پیش او وجودی داشتم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۲۹
سخن دارد به آب زندگی لعل گهر بارش صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۹۰
مرا پیغام لطفی از زبان خامه بس باشد فریدون مشیری : تشنه طوفان
شعر غم انگیز
دو چشم خستهاش از اشک تر بود فردوسی : پادشاهی اسکندر
بخش ۴۱
سکندر سپه را به بابل کشید حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵
دو، روز مطرب و ساقی گر اتفاق کنند سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۱
ما از در او دور و چنین بر در و بامش شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۵۱
آنها که نگار را نگارند
بیت ۱۴
گمان مبر که جهان اعتماد را شاید صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۳۳
بهای بوسه اش سر می دهم چون زر نمی گیرد جیحون یزدی : قصاید
شمارهٔ ۴۲ - در تهنیت عید رمضان
مه شوال چو برکوه فرابست کمر نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵
باز صبح است ای ندیم آن راح ریحانی بیار کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳۲
را گشودند بار بر ببندید مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۰۳ - عذر گفتن فقیر به شیخ
پس فقیر آن شیخ را احوال گفت امام خمینی : غزلیات
کعبه عشق
از دلبرم به بتکده، نام و نشان نبود کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۸
چشم جادوی تو در دلجوئی اهل نیاز فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۴
گر ز شمعت چراغی افروزیم کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۲۸
نه کوه گران پای بدارد با تو خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹۰
مردیم در خمار و شرابی نیافتیم سعدالدین وراوینی : باب هشتم
در شتر و شیرِ پرهیزگار
ملکزاده گفت: شنیدم که شیری بود پرهیزگار و حلالخوار و خویشتندار و متورّع، بلباس تعزّز و تقوی متدرّع ؛ باطنی مترشّح از خصایصِ حلم و کمآزاری و ظاهری متوشّح بوقعِ شکوهِ شهریاری، آتشِ هیبت و آبِ رحمت از یکجا انگیخته، زهرِ عنف و تریاکِ لطف درهم ریخته، مخبری محبوب و منظری مرغوب، صورتی مقبول و صفتی بشمایل ستوده مشمول، در نیستانی وطن داشت که آنجا گرگ و میش چون نی با شکر آمیختی و یوز و آهو چون خار و گل از یک چشمه آب خوردندی در حمایِ قصباءِ او خرقهٔ قصب از خرقِ ماهتاب ایمن بودی و دامنِ ابر از دستِ تعرّضِ آفتاب آسوده، رسته بازار وجود شحنهٔ سیاستش راست کرده، گرگ بخزّازی چون کرم بقزّازی نشسته، آهوان بعطّاری چون سگ باستخوان کاری مشغول گشته : صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۳۴۲
یاد ایامی که پیش او وجودی داشتم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۲۹
سخن دارد به آب زندگی لعل گهر بارش صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۹۰
مرا پیغام لطفی از زبان خامه بس باشد فریدون مشیری : تشنه طوفان
شعر غم انگیز
دو چشم خستهاش از اشک تر بود فردوسی : پادشاهی اسکندر
بخش ۴۱
سکندر سپه را به بابل کشید حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵
دو، روز مطرب و ساقی گر اتفاق کنند سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۱
ما از در او دور و چنین بر در و بامش شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۵۱
آنها که نگار را نگارند