هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۱۵ - حال عشق شاه‌زاده با گدا
باز چون ظلمت شب آمد پیش
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۱۲۹ - الستور
ستور آمد بتحقیق این هیاکل
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۱۴ - در فسون‌سازی شه‌زاده به معلم به جهت دلداری درویش
شاه چون در گدا نظر می‌کرد
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۱۲ - حال گدا به وقت شب در جدایی شاه‌زاده
چون شب تیره در میان آمد
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۴
نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود
سعدی : باب دوم در احسان
حکایت
شنیدم که مغروری از کبر مست
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۲
غنچه را دور از لب لعلت دل از گلشن گرفت
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۱۱ - در آزاد شدن شه‌زاده از مکتب و ملول بودن درویش
یار هرگه درو نظر می‌کرد
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۱۰ - آغاز قصهٔ شاه و درویش
سخن‌آرای این حدیث کهن
امیرخسرو دهلوی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - زمان ارکان هر دو بار باز هم روبرو شدند و از هر دو جانب شاعران قصیده‌ها سرودند قصیدهٔ معروف امیر خسرو شاید در همین مجالس قرائت شده باشد:
زهی ملک خوش چون دو سلطان یکی شد
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۹ - خطاب هلالی با مدعی
ای که با من سر سخن داری
قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
حیران کند جمال تو ماه دو هفته را
غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۱۱۰ - فصل (لذت معرفت و دوستی خدای را چگونه می توان به دست آورد؟)
همانا گویی که لذتی که لذت بهشت در آن فراموش شود هیچ گونه نزدیک من صورت نمی بندد، هرچند که سخن بسیار در این بگفته اند تدبیر من چیست تا اگر آن لذت نبود باری ایمان بدان حاصل آید؟ بدان که علاج این چهار چیز:
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۸ - سبب تصنیف کتاب
روزی از روزهای فصل بهار
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۷۸
ای زلف ز بسکه خود پریشانی
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۶ - در منقبت حضرت شاه اولیا علیه‌السلام
در دریای سرمدست علی
صامت بروجردی : کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۵۳ - زبان حال امام برسر نعش برادر
ای علمدار به خون غوطه‌ورم کو علمت
فردوسی : داستان سیاوش
بخش ۱۵
چو لشکر بیامد ز دشت نبرد
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۵ - وصف معراج رسول‌الله و صحابهٔ کبار آن
ای خوش آن شب که جبرئیل امین
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۰
گر غره به عمری به تبی برخیزد