مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۸
روزی که سراپرده بر افلاک زنم
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۷۱
شیخ گفت: ان اللّه تعالی فی کل یوم ثلثمائة و ستین نظرة الی قلب عبده.
حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۳۲۸
دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، های
ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۸۸ - شکایت از روزنامه نگاری خود
خدایگان من از حال بنده بیخبری
نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۴۱
یاری که وداعم ننمود و بسفر رفت
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۶۴ - قول مصطفی
ای که در جهان، طالب حقی!
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٣٩١
اهل خرد که دنیی فانی طلب کنند
رشیدالدین میبدی : ۱۴- سورة ابراهیم- مکیة
۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» ابراهیم (ع) درین آیت از حق دو چیز خواست: یکى امن مکّه از استیلاء دشمن، دیگر امن دل از غلبه سلطان هوا، گفت بار خدایا این شهر مکه را حرمى گردان ایمن که هیچ جبّارى را بر آن دست نبود و هیچ کس را درو ترس نبود، رب العالمین دعاء وى اجابت کرد و آن را حرمى ساخت مبارک و جاى امن، چنانک گفت: «مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً» هرگز هیچ جبّارى را در آن دست نه و هر کس که شود در آن حرم از آدمى و غیر آدمى، از صید وحشى و مرغ هوایى او را بیم نه. و امن دل که خواست از روى اشارت آنست که گفت: «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»، هر چه ترا از حق باز دارد آن صنم تو است و هر چه دلت بدان گراید و نگرد جز از حق آن هواء تو است، و ربّ العزّه میگوید: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ».
عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۴۰۴
گر چشانی به ملک چاشنی صحبت خویش
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۸۷
آنچه روی تو کند نور رخ خور نکند
اهلی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۳۴
حیران کارخانه صنعم که صد گره
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۱۲ - قطعه
چو باید عاقبت رفتن ز دنیا
عین‌القضات همدانی : لوایح
فصل ۲۱
عشق آسمانست و روح زمین یعنی عشق فاعل است و روح قابل بدین نسبت میان ایشان ارتباطی است معنوی، او این را درمی‌کشد و این او را برمی‌کشد تا معنی رابطۀ او درکشنده است و این برکشنده، و آنچه عاشق بمعشوق مایل است و معشوق بعاشق ناظر است ازین جهت است و این از فهم اهل علم دورست و از نظر بصیرت ایشان مستورست زیرا که علم نقیب بارگاه است در درگاه ترتیب خیل و حشم و وجود و عدم نگاه دارد و اما بر ادراک اسرار پادشاه کاری ندارد و خاصیت عشق هم اینجا از تأثیر فروماند زیرا که تأثیر خاصیت او آن بود که قابل را مستعد قبول فعل فاعل کند چون کرد فاعلبرکارست و قابل در دیدارست وَذلِکَ سِرُّ عَجیبٌ.
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۴
ای مرحمتت هادی راه همه کس
نجم‌الدین رازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹
آن روز که دوختی مرا دلق وجود
عبید زاکانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق
چو صبح رایت خورشید آشکار کند
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۲
ای گوهر لطافت و ای منبع صفا
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۶
مرا به غیر صبا پیش دوست محرم نیست
سوزنی سمرقندی : قطعات
شمارهٔ ۱۲ - دو سال عشوه خریدم
آن گریزی که عشوه خریدم ازو دو سال
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۵
مبداء خلقت بامر کن فکان من بوده ام