عطار نیشابوری : حکایت صعوه
حکایت صعوه
صعوه آمد دل ضعیف و تن نزار انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۱۶ - در مدح
ای کریمی که رای همت تو ابوعلی عثمانی : باب ۵۳ تا آخر
بخش ۸ - فصل
فصل: اگر گویند خوف مکر از دل ولی زایل شود جواب آنست که چون ولی مُصْطَلَمْ بود از شاهد خویش مُخْتَطَفْ بود بحال از احساس خویش، وی مستهلک بود در آنچه بر وی مستولی بود و خوف از حاضران بود با ایشان. قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۳۵ - نامه سرکار نایب السلطنة العلیه سال اول ورود خراسان
قربان خاکپای مبارکت شوم. فرمان واجب الاذعان مانند وحی ربانی نازل گردید، و فرق غلام فدوی را باوج فرقد رسانید، مضامین قضا آئین آن که مشعر بر تعیین افواج سپاه بود بر مراتب امید دولت خواهان و بیم بدسگالان افزود، حق سبحانه و تعالی سایه آفتاب خسروان را بر مفارق جهانیان پاینده بدارد و پرتو لطف و شعله قهر خدام درگاه آسمان جاه را بر مطیع و عاصی سوزنده تر و فروزنده تر گرداند. رضیالدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۴
روی یار است یا گل نسرین مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۱۰
منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۲۰ - آمدن شاپور به قصر شیرین و احوال خسرو با شیرین گفتن
چو شد در قصر، شاپور پری خوان خواجه نصیرالدین طوسی : مقالت دوم در تدبیر منازل
فصل سیم
باید که باعث بر تأهل دو چیز بود حفظ مال و طلب نسل، نه داعیه شهوت یا غرضی دیگر از اغراض. ایرانشان : کوشنامه
بخش ۲۷ - جنگ جمشید و مهراج
وز آن جایگه جم سپه برگرفت مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۸۷
اتی النیروز مسرورالجنان رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۱۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ و پیمان ستدیم از شما لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ کى خونهاى هام دینان خویش نریزید وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ و هام دینان خویش را از خان و مان بیرون نکنید: ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ آن گه اقرار دادید بپیمان وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ و شما گواهى میدهید. ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۶۵ - دامنه البرز
باد صبح ازکوهسار آید همی عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶
ترک سر مستم که ساغر می گرفت شاطرعباس صبوحی : غزلیات
شب هجران
دیده در هجر تو شرمندهٔ احسانم کرد سعدی : غزلیات
غزل ۱۲۲
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست مولوی : دفتر سوم
بخش ۴۵ - خواندن آن دو ساحر پدر را از گور و پرسیدن از روان پدر حقیقت موسی علیه السلام
بعد از آن گفتند ای مادر بیا رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا... الآیة هم نواخت است و هم سیاست! هم کرامت و هم اهانت. مؤمنان را کرامت است و کافران را اهانت. سعدی : غزلیات
غزل ۴۲۱
چون من به نفس خویشتن این کار میکنم ملا احمد نراقی : منتخب غزلیات و قطعات
شمارهٔ ۱۷
شد جوان دوران و سر زد سبزه و آمد بهار محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۳
شیخ را پرسیدند کی صوفیی چیست گفت آنچ در سر داری بنهی و آنچ در کف داری بدهی و آنچ بر توآید نجهی.
حکایت صعوه
صعوه آمد دل ضعیف و تن نزار انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۱۶ - در مدح
ای کریمی که رای همت تو ابوعلی عثمانی : باب ۵۳ تا آخر
بخش ۸ - فصل
فصل: اگر گویند خوف مکر از دل ولی زایل شود جواب آنست که چون ولی مُصْطَلَمْ بود از شاهد خویش مُخْتَطَفْ بود بحال از احساس خویش، وی مستهلک بود در آنچه بر وی مستولی بود و خوف از حاضران بود با ایشان. قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۳۵ - نامه سرکار نایب السلطنة العلیه سال اول ورود خراسان
قربان خاکپای مبارکت شوم. فرمان واجب الاذعان مانند وحی ربانی نازل گردید، و فرق غلام فدوی را باوج فرقد رسانید، مضامین قضا آئین آن که مشعر بر تعیین افواج سپاه بود بر مراتب امید دولت خواهان و بیم بدسگالان افزود، حق سبحانه و تعالی سایه آفتاب خسروان را بر مفارق جهانیان پاینده بدارد و پرتو لطف و شعله قهر خدام درگاه آسمان جاه را بر مطیع و عاصی سوزنده تر و فروزنده تر گرداند. رضیالدین آرتیمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۴
روی یار است یا گل نسرین مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۱۰
منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم سلیمی جرونی : شیرین و فرهاد
بخش ۲۰ - آمدن شاپور به قصر شیرین و احوال خسرو با شیرین گفتن
چو شد در قصر، شاپور پری خوان خواجه نصیرالدین طوسی : مقالت دوم در تدبیر منازل
فصل سیم
باید که باعث بر تأهل دو چیز بود حفظ مال و طلب نسل، نه داعیه شهوت یا غرضی دیگر از اغراض. ایرانشان : کوشنامه
بخش ۲۷ - جنگ جمشید و مهراج
وز آن جایگه جم سپه برگرفت مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۸۷
اتی النیروز مسرورالجنان رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۱۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ و پیمان ستدیم از شما لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ کى خونهاى هام دینان خویش نریزید وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ و هام دینان خویش را از خان و مان بیرون نکنید: ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ آن گه اقرار دادید بپیمان وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ و شما گواهى میدهید. ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۶۵ - دامنه البرز
باد صبح ازکوهسار آید همی عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶
ترک سر مستم که ساغر می گرفت شاطرعباس صبوحی : غزلیات
شب هجران
دیده در هجر تو شرمندهٔ احسانم کرد سعدی : غزلیات
غزل ۱۲۲
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست مولوی : دفتر سوم
بخش ۴۵ - خواندن آن دو ساحر پدر را از گور و پرسیدن از روان پدر حقیقت موسی علیه السلام
بعد از آن گفتند ای مادر بیا رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا... الآیة هم نواخت است و هم سیاست! هم کرامت و هم اهانت. مؤمنان را کرامت است و کافران را اهانت. سعدی : غزلیات
غزل ۴۲۱
چون من به نفس خویشتن این کار میکنم ملا احمد نراقی : منتخب غزلیات و قطعات
شمارهٔ ۱۷
شد جوان دوران و سر زد سبزه و آمد بهار محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۳
شیخ را پرسیدند کی صوفیی چیست گفت آنچ در سر داری بنهی و آنچ در کف داری بدهی و آنچ بر توآید نجهی.