محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۶
خموشیت گره افکند در دل همه کس
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۹
از کجا آمد این مبارک باد
ابوالفضل بیهقی : مجلد ششم
بخش ۳۶ - بقیهٔ قصّهٔ التبّانیه ۲
و این امام بو صادق تبّانی، حفظه اللّه و ابقاه‌، که امروز به غزنی است- و خال وی بو صالح بود و حال او بازنمودم- به نشابور می‌بود مشغول به علم، چون امیر محمود، رضی اللّه عنه، با منوچهر والی گرگان عهد و عقد استوار کرده و حرّه‌یی‌ را نامزد کرد تا آنجا برند، خواجه علی میکائیل‌ چون بخواست رفت در سنه اثنتین و اربعمائه‌، امیر محمود، رضی اللّه عنه، او را گفت «مذهب راست‌ از آن امام ابو حنیفه، رحمه اللّه، تبّانیان دارند و شاگردان ایشان، چنانکه در ایشان هیچ طعن نتوانند کرد. بو صالح فرمان یافته است، چون به نشابور رسی، بپرس تا چند تن از تبّانیان مانده‌اند و کیست از ایشان که غزنین و مجلس ما را شاید، همگان را بنواز و از ما امید نواخت و اصطناع‌ و نیکویی ده» گفت: چنین کنم. و حرّه را که سوی نشابور آوردند، من که بو الفضلم، بدان وقت شانزده ساله بودم، دیدم خواجه را که بیامد و تکلّفی کرده بودند در نشابور از خوازه‌ها زدن و آراستن، چنانکه پس از آن بهنشابور چنان ندیدم. و علی میکائیل تبّانیان را بنواخت و از مجلس سلطان امیدهای خوب داد بو صادق و بو طاهر و دیگران را. و سوی گرگان رفت و حرّه را آنجا برد و امیرک بیهقی‌ با ایشان بود بر شغل آنچه هرچه رود، انها کند- و بدان وقت بدیوان رسالت دبیری می‌کرد به شاگردی عبد اللّه دبیر- تازه جوانی دیدم او را با تجمّلی سخت نیکو. و خواجه علی از گرگان بازگشت، و بسیار تکلّف کرده بودند گرگانیان، و به نشابور آمد و از نشابور به غزنین رفت.
عبدالقادر گیلانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹ - من محمّدیم
غلام حلقه به گوش رسول ساداتم
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۵۹
شیخ گفت: من لم یرنفسه الی ثواب الصدقة احوج من الفقیر الی صدقته فقد بطلت صدقته.
رشیدالدین وطواط : مقطعات
شمارهٔ ۹۲ - نیز در مدح معارف
نگردد رزق خلق افزون بطاعت
صغیر اصفهانی : ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی
شمارهٔ ۷۱ - تاریخ
که اندر جهان مرگ مغلوب وی شد
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۸۹
چون باد اجل هم نفس مرد شود
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۳۱
شیخ گفت وقت تو این نَفَس تست در میان دو نَفَس یکی گذشته و یکی ناآمده و شرح این گفته آمده است.
سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۷
قسمم همه درد است و دوا چیزی نیست
رودکی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۱۸ - گل بهاری! بت تتاری!
گل بهاری، بت تتاری
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۶
ای دل ز دلبران جهانت گزیده باز
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۲
کمان غمزه پر کش کن که تیرت را نشان گردم
کمال‌الدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۷۶ - دو دست قبول اندر آغوش کرد
هر گه شعری برم بر ممدوح
ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۶٣ - ترجمه
ای آنکه میبرد بسفر ناقه ترا
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۴
عمرم بآه و ناله و فریاد می رود
سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۱۰۸ - صابون پز
بامه صابون پز امشب گفتگو انگیختم
فریدون مشیری : بهار را باورکن
توضیحات
۴ ــ بهار را باور کن ــ ۱۳۴۶
نهج البلاغه : خطبه ها
خطبه شقشقيه
<strong> و من خطبة له عليه‌السلام و هي المعروفة بالشقشقية </strong> <strong> و تشتمل على الشكوى من أمر الخلافة ثم ترجيح صبره عنها ثم مبايعة الناس له </strong> أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلاَنٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ اَلْقُطْبِ مِنَ اَلرَّحَى
خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۵
درا تا سیل بنشانم ز دیده