سنایی غزنوی : طریق التحقیق
‌فی وحدانیة الله تعالی‌
به یقین واجب الوجود یکیست
رشیدالدین میبدی : ۴۲- سورة الشورى - مکیه
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ، اللَّه باریک دانست ببندگان خویش. یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ روزى میدهد او را که خواهد،، وَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ (۱۹) و اوست با نیروى بى‏همتا.
فردوسی : پادشاهی شاپور ذوالاکتاف
بخش ۲
چو یک چند بگذشت بر شاه روز
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۴۹
چو دید آن طرهٔ کافر، مسلمان شد مسلمانی
نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۱
نشست اختر پروین ز پرنیان برخیز
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر عبدالله خبیق قدس الله روحه العزیز
آن غواص دریاء دین و آن دریاء در یقین آن قطب مکنت و آن رکن سنت آن امام اهل جندبه و سبیق عبدالله خبیق رحمة الله علیه از زهاد و عباد متصوفه بود و از متورعان ومتوکلان بود و درحلال خوردن مبالغتی تمام داشت و با یوسف اسباط صحبت داشته بود و در اصل کوفی بود و بانطاکیه نشستی و مذهب سفیان بن سعید الثوری داشت و در فقه و معاملت و حقیقت و اصحاب او را دیده بود و کلمات رفیع دارد.
فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
ما غریبان را ز ناکامی کنار جان پرست
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۲۸
به صورت گر چه بر رخسار مه رویان نظر دارم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۱
سبزی بهشت و نوبهار از تو برند
سعدی : غزلیات
غزل ۲۱۸
آن سرو که گویند به بالای تو ماند
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۱۱
از انبهی ماهی، دریا پنهان گشته
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابوحفص حداد قدس الله روحه العزیز
آن قدوه رجال، آن نقطه کمال، آن عابد صادق، آن زاهد عاشق، آن سلطان اوتاد، قطب عالم: ابوحفص حداد، رحمةالله علیه، پادشاه مشایخ بود علی الاطلاق، خلیفه حق بود به استحقاق، و او از محتشمان این طایفه بود، و کسی به بزرگی او نبود در وقت وی، ور در ریاضت و کرامت و مروت و فتوت بی نظیر بود و در کشف و بیان یگانه و معلم و ملقن او بی واسطه خدای بود، عزوجل. و پیر بوعثمان حیری بود و شاه شجاع از کرمان به زیارت او آمدو در صحبت او به بغداد به زیارت مشایخ، و ابتدای او آن بود که بر کنیزکی عاشق بود، چنانکه قرار نداشت، او را گفتند: در شارستان نشابور جهودی جادوگر است، تدبیر کار تو او کند.
عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر یوسف بن الحسین قدس الله روح العزیز
آن معتکف حضرت دایم، آن حجت ولایت ولایخافون لومة لایم، آن آفتاب نهانی، آن در ظلمت آب زندگانی، آن شاه باز کونین، قطب وقت: یوسف بن الحسین رحمةالله علیه؛ از جمله مشایخ بود، و از مقدمان اولیاء عالم بود، و به انواع علوم ظاهر و باطن، و زبانی داشت در بیان معارف و اسرار، و پیر ری بود و بسیار مشایخ و شیوخ را دیده بود، و باابو تراب صحبت داشته و از رفیقان ابوسعید خراز بود، و مرید ذوالنون مصری بود، و عمری دراز یافته بود و پیوسته در کار جدی تمام کرده است. و در ادب آیتی بوده است، و او خود ادیب بود و ریاضاتی و کراماتی داشت، و در ملامت قدمی محکم داشت، و همتی بلند.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۶۹
زدیدار تو از یوسف زلیخا مهر برگیرد
ابوالحسن فراهانی : قطعات
شمارهٔ ۳۴
ای پسر گر هرزه خند و بی جا باشی چو گل
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۱۵
من کی خندم تات نبینم خندان
جمال‌الدین عبدالرزاق : مقطعات
شمارهٔ ۱۵۰ - در جواب رشیدالدین وطواط
خدایگان افاضل رشید دولت و دین
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۳۱
حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو، دیوانه شو
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۶۹
خواستم بوسی ز لعلت دست پیشم داشتی
عطار نیشابوری : خسرونامه
بسم اللّه الرحمن الرحیم
بنام آنکه گنج جسم و جان ساخت