عطار نیشابوری : وصلت نامه
غزل در بیان مقام انس با حق تعالی
انس چون بادوست باشد باد و آتش هم توئی سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۴۹ - در تفسیر این آیه که الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون
اولیا را از این خدا فرمود مولوی : دفتر دوم
بخش ۴۹ - وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام کی چرا به عیادت من نیامدی
آمد از حق سوی موسی این عتاب عطار نیشابوری : خسرونامه
در فضیلت امام ابوحنیفه
جهان را هم امام و هم خلیفه عطار نیشابوری : وصلت نامه
الحکایت الرموز سئوال کردن مردی از حضرت شاه اولیا که در بهشت روز هست
بیامد پیش حیدر مرد دانا ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۲
با ما غم هجران تو ای دوست نه آن کرد الهامی کرمانشاهی : غزلیات
شمارهٔ ۲
این تف عشق که اندر جگر زار من است عطار نیشابوری : دفتر اول
در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
بده جان گر خبر داری در این تو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۹۲
به یاد سنبل آن زلف با صبا می ساز عطار نیشابوری : هیلاج نامه
جواب دادن شیخ کبیر مر شیخ جنید (قس) را
جوابش داد شیخ جمله عشاق عطار نیشابوری : باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد
شمارهٔ ۱۹
گل گفت: کسم عمر به دریوزه نداد قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰
چشمم ز غمت بهر عقیقی که بسفت عطار نیشابوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶
ای روی درکشیده به بازار آمده جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۵
آنچه از بوسی بر آن لبهای شیرین می رود مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹۳
جانی که ز نور مصطفی زاد اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۶۲
در هستی اگر به عمر نوحی برسی اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۳۷
در راه حقیقتی مجازی شاید رشیدالدین میبدی : ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة
۳ - النوبة الثانیة
قوله: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ» اى دوام البقاء فى الدنیا، «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» اى فهم الخالدون ان متّ، این جواب مشرکان قریش است که هلاک پیغمبر بآرزو میخواستند میگفتند: «نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ» چشم نهادهایم بآن که او بمیرد و باز رهیم ازو، رب العزة گفت تو بمیرى نه ایشان خواهند بود که ایشان هم بمیرند. همانست که گفت: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ». یعنى که در مرگ شماتت نیست که بهمه کس خواهد رسید و هر کسى خواهد چشید، اینست که گفت جل جلاله: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» اى کلّ ذى جسد و روح سیذوق و یقاسى مرارة الموت، در آفرینش کسى نیست که شربت مرگ نچشد هم فریشته مقرب و هم پیغامبر مرسل. محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۷۹
شیخ گفت: التصوف بالتلقین کالبناء علی السرقین، پس گفت هذا الامر لایخاط علی احد بالابرة ولایشد علیه بالخیط. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۱۳
کس طاقت آن لمعهٔ رخسار ندارد
غزل در بیان مقام انس با حق تعالی
انس چون بادوست باشد باد و آتش هم توئی سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۴۹ - در تفسیر این آیه که الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون
اولیا را از این خدا فرمود مولوی : دفتر دوم
بخش ۴۹ - وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام کی چرا به عیادت من نیامدی
آمد از حق سوی موسی این عتاب عطار نیشابوری : خسرونامه
در فضیلت امام ابوحنیفه
جهان را هم امام و هم خلیفه عطار نیشابوری : وصلت نامه
الحکایت الرموز سئوال کردن مردی از حضرت شاه اولیا که در بهشت روز هست
بیامد پیش حیدر مرد دانا ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۲
با ما غم هجران تو ای دوست نه آن کرد الهامی کرمانشاهی : غزلیات
شمارهٔ ۲
این تف عشق که اندر جگر زار من است عطار نیشابوری : دفتر اول
در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
بده جان گر خبر داری در این تو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۹۲
به یاد سنبل آن زلف با صبا می ساز عطار نیشابوری : هیلاج نامه
جواب دادن شیخ کبیر مر شیخ جنید (قس) را
جوابش داد شیخ جمله عشاق عطار نیشابوری : باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد
شمارهٔ ۱۹
گل گفت: کسم عمر به دریوزه نداد قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰
چشمم ز غمت بهر عقیقی که بسفت عطار نیشابوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶
ای روی درکشیده به بازار آمده جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۴۵
آنچه از بوسی بر آن لبهای شیرین می رود مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹۳
جانی که ز نور مصطفی زاد اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۶۲
در هستی اگر به عمر نوحی برسی اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۳۷
در راه حقیقتی مجازی شاید رشیدالدین میبدی : ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة
۳ - النوبة الثانیة
قوله: «وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ» اى دوام البقاء فى الدنیا، «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ» اى فهم الخالدون ان متّ، این جواب مشرکان قریش است که هلاک پیغمبر بآرزو میخواستند میگفتند: «نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ» چشم نهادهایم بآن که او بمیرد و باز رهیم ازو، رب العزة گفت تو بمیرى نه ایشان خواهند بود که ایشان هم بمیرند. همانست که گفت: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ». یعنى که در مرگ شماتت نیست که بهمه کس خواهد رسید و هر کسى خواهد چشید، اینست که گفت جل جلاله: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» اى کلّ ذى جسد و روح سیذوق و یقاسى مرارة الموت، در آفرینش کسى نیست که شربت مرگ نچشد هم فریشته مقرب و هم پیغامبر مرسل. محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۷۹
شیخ گفت: التصوف بالتلقین کالبناء علی السرقین، پس گفت هذا الامر لایخاط علی احد بالابرة ولایشد علیه بالخیط. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۱۳
کس طاقت آن لمعهٔ رخسار ندارد