یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۱۶ - به یکی از فضلای دامغان نوشته
پس از ستایش بار خدای و درود پاک پیمبر و مردانه داماد و فرزانه فرزندان، آقای میر محمد علی پیشوای دامغان را رنج افزای خجسته روانم و رازگشای پیدا و نهان.سالی دو سه پیش از این رهی را رنجی رست و شکنجی خاست که مرگ بر زیست پیشی جست و هست با نیست خویشی. فرزندی اسمعیل را که بهتر دودمان و مهترزادگان بود جانشین ساختم و از هر در نگارش های شیوا و سفارش های زیبا اخت و انباز بارنامه آسمانی و کارنامه زندگانی بدو پرداخت. ندانم چگونه و چون شد دیو درونش راه زد یا بخت نگون چاه کند. همی دانم از اندیشه من و پیشه خویش پای و پوی دربست و رای و روی بر تافت، خواست و خوی در چید، های و هوی بر کرد که این کار و کام از من ساخته نیست و گرد این درد با آستین کیش و گوش من پرداخته نه. پاک یزدان گواه است که از نهفته های جان و دلش آگاهم و با نگفته های آب و گلش همراه. ولی چون کیش راه نمایان و پیشه پیشوایان ما پرده گریست نه پرده دری خاموشی و فراموشی خوشتر. امیرخسرو دهلوی : خسرو و شیرین
بخش ۱۰ - آگاه کردن خسرو شیرین را از قصد سفر خود به سوی قیصر روم
حلاوت سنج شیرین شکر خند امیرخسرو دهلوی : مجنون و لیلی
بخش ۵ - مدح شیخ الطریقه نظام الحق والحقیقة محمدی، که عیسی آخر الزمانش فرستادند، تا دم جان بخش او: اسلام محمدی را از سر زنده گردانیده، و عمر جاوید بخشید متع الله المسلمین به طول بقائه
چون گوهر مدح خواجه سفتم خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۴
من همان به که بسوزم ز غم و دم نزنم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۹۹
ناله ممکن نیست از دلهای پرخون سرزند امام سجاد علیهالسلام : رساله حقوق
حق مادر
فحق امك أن تعلم أنها حملتك حيث لا يحمل احد احدا ؛ و أطعمتك من ثمرة قلبها مـا لا يطعم احد احدا؛ وأنها وقتك بسمعها و بصرها و يدها و رجلها وشعرها و بشرها وجميع جوارحها مستبشرة بذلك؛ فرحة؛ موبلة؛ محتملة لما فيه مكروهها وألمها و ثقلها وغمها؛حتى دفعتها عنـك يدالقـدرة وأخرجتـك الى الارض فرضيت أن تشبع و تجوع هى وتكسوك وتعرى وترويك وتظمأ وتظلك وتضحى وتنعمك ببؤسها وتلذذك بالنوم بأرقها وكان بطنها لك وعاءاً وحجرها لك حواءاً وثديها لك ثقاءاً ونفسها لك وقاءاً؛ تباشر حرالدنيا وبردها لك و دونك ؛ فتشكرها على قدر ذلك ولاتقدر عليه الا بعون الله و توفيقه . صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۹۲۱
عاجز بود ز حفظ عنان دست رعشهدار صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷
حضور دل نبود با عبادتی که مراست عبید زاکانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در ستایش شاه شیخ ابواسحاق
گذشت روزه و سرما رسید عید و بهار امیر معزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹
خبرت هست که در آرزوی روی توام صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۸
به پایان رفت در بزمت مرا دوش خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۰
گر بخت بلند خواهی و عمر دراز فریدون مشیری : ابر و کوچه
پرواز با خورشید
بگذار ، که بر شاخه این صبح دلاویز، بنشینم و از عشق سرودی بسرایم. مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۰۷
بربند دهان از نان، کآمد شکر روزه مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۶۵
در رخ عشق نگر، تا به صفت مرد شوی فریدون مشیری : از دیار آتشی
دوستی
دل من دیر زمانی است که می پندارد؛ باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۵
دلی دیرم که بهبودش نمیبو صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲
مرا دل خسته تر باید ز خارا عطار نیشابوری : بخش بیست و نهم
المقالة التاسعة و العشرون
سالک آمد پیش آدم خون فشان
شمارهٔ ۱۱۶ - به یکی از فضلای دامغان نوشته
پس از ستایش بار خدای و درود پاک پیمبر و مردانه داماد و فرزانه فرزندان، آقای میر محمد علی پیشوای دامغان را رنج افزای خجسته روانم و رازگشای پیدا و نهان.سالی دو سه پیش از این رهی را رنجی رست و شکنجی خاست که مرگ بر زیست پیشی جست و هست با نیست خویشی. فرزندی اسمعیل را که بهتر دودمان و مهترزادگان بود جانشین ساختم و از هر در نگارش های شیوا و سفارش های زیبا اخت و انباز بارنامه آسمانی و کارنامه زندگانی بدو پرداخت. ندانم چگونه و چون شد دیو درونش راه زد یا بخت نگون چاه کند. همی دانم از اندیشه من و پیشه خویش پای و پوی دربست و رای و روی بر تافت، خواست و خوی در چید، های و هوی بر کرد که این کار و کام از من ساخته نیست و گرد این درد با آستین کیش و گوش من پرداخته نه. پاک یزدان گواه است که از نهفته های جان و دلش آگاهم و با نگفته های آب و گلش همراه. ولی چون کیش راه نمایان و پیشه پیشوایان ما پرده گریست نه پرده دری خاموشی و فراموشی خوشتر. امیرخسرو دهلوی : خسرو و شیرین
بخش ۱۰ - آگاه کردن خسرو شیرین را از قصد سفر خود به سوی قیصر روم
حلاوت سنج شیرین شکر خند امیرخسرو دهلوی : مجنون و لیلی
بخش ۵ - مدح شیخ الطریقه نظام الحق والحقیقة محمدی، که عیسی آخر الزمانش فرستادند، تا دم جان بخش او: اسلام محمدی را از سر زنده گردانیده، و عمر جاوید بخشید متع الله المسلمین به طول بقائه
چون گوهر مدح خواجه سفتم خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۴
من همان به که بسوزم ز غم و دم نزنم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۹۹
ناله ممکن نیست از دلهای پرخون سرزند امام سجاد علیهالسلام : رساله حقوق
حق مادر
فحق امك أن تعلم أنها حملتك حيث لا يحمل احد احدا ؛ و أطعمتك من ثمرة قلبها مـا لا يطعم احد احدا؛ وأنها وقتك بسمعها و بصرها و يدها و رجلها وشعرها و بشرها وجميع جوارحها مستبشرة بذلك؛ فرحة؛ موبلة؛ محتملة لما فيه مكروهها وألمها و ثقلها وغمها؛حتى دفعتها عنـك يدالقـدرة وأخرجتـك الى الارض فرضيت أن تشبع و تجوع هى وتكسوك وتعرى وترويك وتظمأ وتظلك وتضحى وتنعمك ببؤسها وتلذذك بالنوم بأرقها وكان بطنها لك وعاءاً وحجرها لك حواءاً وثديها لك ثقاءاً ونفسها لك وقاءاً؛ تباشر حرالدنيا وبردها لك و دونك ؛ فتشكرها على قدر ذلك ولاتقدر عليه الا بعون الله و توفيقه . صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۹۲۱
عاجز بود ز حفظ عنان دست رعشهدار صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷
حضور دل نبود با عبادتی که مراست عبید زاکانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در ستایش شاه شیخ ابواسحاق
گذشت روزه و سرما رسید عید و بهار امیر معزی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹
خبرت هست که در آرزوی روی توام صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۸
به پایان رفت در بزمت مرا دوش خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۰
گر بخت بلند خواهی و عمر دراز فریدون مشیری : ابر و کوچه
پرواز با خورشید
بگذار ، که بر شاخه این صبح دلاویز، بنشینم و از عشق سرودی بسرایم. مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۰۷
بربند دهان از نان، کآمد شکر روزه مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۶۵
در رخ عشق نگر، تا به صفت مرد شوی فریدون مشیری : از دیار آتشی
دوستی
دل من دیر زمانی است که می پندارد؛ باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۹۵
دلی دیرم که بهبودش نمیبو صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲
مرا دل خسته تر باید ز خارا عطار نیشابوری : بخش بیست و نهم
المقالة التاسعة و العشرون
سالک آمد پیش آدم خون فشان