بیدل دهلوی : بیدل دهلوی
ترجیع بند
ما حریفانِ بزمِ اسراریم صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
هر چیز ز تحت ارض تا فوق سماست بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۴
هوس جنونزدهٔ نفس به کدام جلوه کمین کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۳
طبع دانا الم دهر مکدر نکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۲
اشک گهر طینت ما راه تپش سر نکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۱
هرجا خرام ناز تو تمکین عیان کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۰
لمعهٔ مهرش دمی کاینه تابان کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۹
از بسکه به تحصیل غنا حرص توجان کند عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۵۰
عرفی من و دل نه خوب دانیم و نه زشت خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۹۱
هرکسی گوید که درد عشق را تدبیر چیست بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۸
تقلید از چه علم به لافم علمکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۷
اگر معنی خامشی گل کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۶
اگر از گدازم نمی گل کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۵
کلاه هرکه فلک بر سماک میفکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۴
لاغری آن همه زین مرحله دورم افکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۳
حسنکلاه هوسیگر به تجمل شکند آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۰۳
سودای تو هر شب کشدم بر سر کوئی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۲
هر کجا سعی جنون بر عزم جولان بشکند عطار نیشابوری : هیلاج نامه
جواب منصور در خطاب حق سبحانه و تعالی
چویارم این پیامم دوش گفتست غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۱۱۶ - حقیقت رضا
بدان که گروهی گفته اند که رضا به بلا و آنچه به خلاف هوا باشد ممکن نیست بلکه غایت آن صبر است و این خطاست، بلکه چون دوستی غالب شد رضا به خلاف هوا ممکن است از دو وجه: یکی آن که چنان مستغرق و مدهوش شود به عشق که از خود آگاهی نیابد، چنان که کسی در جنگ چنان به خشم مشغول شود که از جراحت درد نیابد و باشد که جراحت رسد و خبر ندارد تا چون به چشم نبیند و کسی در خدمتی می رود و خار در پای وی می شود آگاهی نیابد، و چون دلمشغول شود آگاهی گرسنگی و تشنگی بشود. و چون این همه در عشق مخلوق و حرص دنیا ممکن است، چرا در عشق حق تعالی و دوستی آخرت ممکن نیست؟ و معلوم است که جمال صورت معانی در باطن عظیم تر است از جمال صورتهای ظاهر که به حقیقت پوستی است بر مزبله ای کشیده و چشم بصیرت که بدان جمال باطن دریابند روشن تر است از چشم ظاهر که غلط بسیار کند تا بزرگ را خرد بیند و دور را نزدیک. وجه دیگر آن که الم دیابد ولکن چون داند که رضای دوست وی در آن است بدان راضی باشد چنان که اگر دوست وی را فرماید که حجامت کن یا داوری تلخ خور، بدان راضی شود در شره آن که رضای دوست حاصل کند. پس هر که داند که رضای حق تعالی در آن است که به آنچه با وی کند رضا دهد و به درویشی و بیماری و بلا صبر کند، راضی شود، چنان که حریص دنیا بر رنج سفر و خطر دریا و کارهای دشخوار راضی بود.
ترجیع بند
ما حریفانِ بزمِ اسراریم صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
هر چیز ز تحت ارض تا فوق سماست بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۴
هوس جنونزدهٔ نفس به کدام جلوه کمین کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۳
طبع دانا الم دهر مکدر نکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۲
اشک گهر طینت ما راه تپش سر نکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۱
هرجا خرام ناز تو تمکین عیان کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۲۰
لمعهٔ مهرش دمی کاینه تابان کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۹
از بسکه به تحصیل غنا حرص توجان کند عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۵۰
عرفی من و دل نه خوب دانیم و نه زشت خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۹۱
هرکسی گوید که درد عشق را تدبیر چیست بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۸
تقلید از چه علم به لافم علمکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۷
اگر معنی خامشی گل کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۶
اگر از گدازم نمی گل کند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۵
کلاه هرکه فلک بر سماک میفکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۴
لاغری آن همه زین مرحله دورم افکند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۳
حسنکلاه هوسیگر به تجمل شکند آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۰۳
سودای تو هر شب کشدم بر سر کوئی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۲
هر کجا سعی جنون بر عزم جولان بشکند عطار نیشابوری : هیلاج نامه
جواب منصور در خطاب حق سبحانه و تعالی
چویارم این پیامم دوش گفتست غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۱۱۶ - حقیقت رضا
بدان که گروهی گفته اند که رضا به بلا و آنچه به خلاف هوا باشد ممکن نیست بلکه غایت آن صبر است و این خطاست، بلکه چون دوستی غالب شد رضا به خلاف هوا ممکن است از دو وجه: یکی آن که چنان مستغرق و مدهوش شود به عشق که از خود آگاهی نیابد، چنان که کسی در جنگ چنان به خشم مشغول شود که از جراحت درد نیابد و باشد که جراحت رسد و خبر ندارد تا چون به چشم نبیند و کسی در خدمتی می رود و خار در پای وی می شود آگاهی نیابد، و چون دلمشغول شود آگاهی گرسنگی و تشنگی بشود. و چون این همه در عشق مخلوق و حرص دنیا ممکن است، چرا در عشق حق تعالی و دوستی آخرت ممکن نیست؟ و معلوم است که جمال صورت معانی در باطن عظیم تر است از جمال صورتهای ظاهر که به حقیقت پوستی است بر مزبله ای کشیده و چشم بصیرت که بدان جمال باطن دریابند روشن تر است از چشم ظاهر که غلط بسیار کند تا بزرگ را خرد بیند و دور را نزدیک. وجه دیگر آن که الم دیابد ولکن چون داند که رضای دوست وی در آن است بدان راضی باشد چنان که اگر دوست وی را فرماید که حجامت کن یا داوری تلخ خور، بدان راضی شود در شره آن که رضای دوست حاصل کند. پس هر که داند که رضای حق تعالی در آن است که به آنچه با وی کند رضا دهد و به درویشی و بیماری و بلا صبر کند، راضی شود، چنان که حریص دنیا بر رنج سفر و خطر دریا و کارهای دشخوار راضی بود.