سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۴
عالمیمعتبر را مناظره افتاد با یکی از ملاحده لَعنهُم الله عَلی حِدَه و به حجت با او بس نیامد سپر بینداخت و برگشت کسی گفتش ترا با چندین فضل و ادب که داری با بی دینی حجت نماند؟ گفت علم من قرآنست و حدیث و گفتار مشایخ و او بدین ها معتقد نیست و نمیشنود. مرا شنیدن کفر او به چه کار آید. ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۶٣ - ترجمه
ای آنکه میبرد بسفر ناقه ترا آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۳
هوس ساده زخامم سر سودائی سوخت عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۵۶
عرفی منم آن که کوششم بی اثر است ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۹
گر کار تو نیکست بتدبیر تو نیست عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۲۸ - غزل همام
خیالی بود و خوابی وصل یاران حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۳
سالک، ز سراغ ره مقصود خمش باش غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۱۴ - پیدا کردن فضیلت گرسنگی
بدان که رسول (ص) گفت، «جهاد کنید با خویشتن به گرسنگی و تشنگی که ثواب این ثواب جهاد است با کفار و هیچ کردار نزدیک خدای تعالی دوست تر از گرسنگی و تشنگی نیست» و گفت، «هر که شکم پر کرد وی را به ملکوت آسمان راه ندهند» و پرسیدند که، «که فاضلتر؟» گفت، «آن که اندک خورد و اندک خسبد و به عورت پوشی قناعت کند». و گفت، «جامه کهنه پوشید و طعام و شراب خورید اندر نیم شکم که آن جزوی است از نبوت»، و گفت، «اندیشه یک نیمه از عبادت است و کم خوردن همه عبادت است» و گفت، «فاضل ترین شما به نزدیک خدای تعالی آن است که تفکر و گرسنگی وی درازتر است و دشمن ترین شما به نزدیک خدای تعالی آن است که طعام بسیار خورد و آب بسیار خورد و بسیار خسبد و گفت، «حق تعالی با فریشتگان مباهات کند به کسی که اندک خورد و گوید، «بنگرید که وی را مبتلا کردم به شهوت طعام و او از برای من دست بداشت. گواه باشید ای فریشتگان که به هر لقمه ای که بگذاشت اندر بهشت درجه ای به وی دهم». و گفت، «دلهای خود مرده مگردانید به بسیاری طعام و شراب که دل همچون کشته ای است که چون آب اندر وی بسیار شود پژمرده شود»، و گفت، «آدمی را هیچ چیز پر نکند بتر از شکم. بس بود آدمی را لقمه ای چند که پشت وی راست همی دارد. اگر چاره ای نبود، سیکی از شکم طعام را و سیکی شراب را و سیکی نفس را و به روایت دیگر ذکر راه». سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۹۳
دیگر آن است که محبوب جهان سقری شاه غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۵۱ - پیدا کردن زهد و حقیقت و فضیلت آن
بدان که هرکه یخ دارد وقت گرما بر آن حریص بود تا چون تشنه شود آب بدان سرد کند. به کسی بیاید که برابر زر بخرد آن حرص وی بشود در عشق زر و گوید یک روز آب گرم خورم و صبر کنم و این زر که همه عمر با من بماند بستانم اولی تر از آن که این یخ نگاه دارم که خود نماند و شبانگاه بگداخته بود. این ناخواستن یخ را در مقابله چیزی که بهتر از آن است آن را زهد گویند در یخ. حال عارف اندر دنیا هم چنین باشد که بیند که دنیا در گذر است که بر دوام همی گذرد و همی گدازد و در وقت مرگ تمام برسد. چون آخرت بیند باقی و صافی که هرگز نبرسد و بنمی فروشند الا به ترک دنیا، دنیا اندر چشم وی حقیر شود و دست از آن بدارد در عوض آخرت که بهتر است از آن. این حالت را زهد گویند به شرط آن که این زهد در مباحات دنیا باشد و اما از محظورات خود فریضه بود. کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۷۰۱
پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٩٩
هر که او بر چار مطلوب از مطالب قادرست ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۲
هر حادثه ئی که آمد از نرم و درشت ایرانشان : کوشنامه
بخش ۱۴۰ - برگزیدن آتبین فرارنگ را
فرع را فرستاد نزدیک شاه شاه نعمتالله ولی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳
از صفات خود اگر یابی فنا حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۶
هجران رسیده، کی برد از روزگار، فیض امیر معزی : قطعات
شمارهٔ ۲
شریف خاطر مسعود سعد سلمان را طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۸۰
دلبرم پر پر جفا افتاده است غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹
زان خاک که با خون دل آمیخته دارم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۹۱
ای هفت دریا گوهر عطا کن
حکایت شمارهٔ ۴
عالمیمعتبر را مناظره افتاد با یکی از ملاحده لَعنهُم الله عَلی حِدَه و به حجت با او بس نیامد سپر بینداخت و برگشت کسی گفتش ترا با چندین فضل و ادب که داری با بی دینی حجت نماند؟ گفت علم من قرآنست و حدیث و گفتار مشایخ و او بدین ها معتقد نیست و نمیشنود. مرا شنیدن کفر او به چه کار آید. ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۶٣ - ترجمه
ای آنکه میبرد بسفر ناقه ترا آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۳
هوس ساده زخامم سر سودائی سوخت عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۵۶
عرفی منم آن که کوششم بی اثر است ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۹
گر کار تو نیکست بتدبیر تو نیست عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۲۸ - غزل همام
خیالی بود و خوابی وصل یاران حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۳
سالک، ز سراغ ره مقصود خمش باش غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۱۴ - پیدا کردن فضیلت گرسنگی
بدان که رسول (ص) گفت، «جهاد کنید با خویشتن به گرسنگی و تشنگی که ثواب این ثواب جهاد است با کفار و هیچ کردار نزدیک خدای تعالی دوست تر از گرسنگی و تشنگی نیست» و گفت، «هر که شکم پر کرد وی را به ملکوت آسمان راه ندهند» و پرسیدند که، «که فاضلتر؟» گفت، «آن که اندک خورد و اندک خسبد و به عورت پوشی قناعت کند». و گفت، «جامه کهنه پوشید و طعام و شراب خورید اندر نیم شکم که آن جزوی است از نبوت»، و گفت، «اندیشه یک نیمه از عبادت است و کم خوردن همه عبادت است» و گفت، «فاضل ترین شما به نزدیک خدای تعالی آن است که تفکر و گرسنگی وی درازتر است و دشمن ترین شما به نزدیک خدای تعالی آن است که طعام بسیار خورد و آب بسیار خورد و بسیار خسبد و گفت، «حق تعالی با فریشتگان مباهات کند به کسی که اندک خورد و گوید، «بنگرید که وی را مبتلا کردم به شهوت طعام و او از برای من دست بداشت. گواه باشید ای فریشتگان که به هر لقمه ای که بگذاشت اندر بهشت درجه ای به وی دهم». و گفت، «دلهای خود مرده مگردانید به بسیاری طعام و شراب که دل همچون کشته ای است که چون آب اندر وی بسیار شود پژمرده شود»، و گفت، «آدمی را هیچ چیز پر نکند بتر از شکم. بس بود آدمی را لقمه ای چند که پشت وی راست همی دارد. اگر چاره ای نبود، سیکی از شکم طعام را و سیکی شراب را و سیکی نفس را و به روایت دیگر ذکر راه». سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۹۳
دیگر آن است که محبوب جهان سقری شاه غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۵۱ - پیدا کردن زهد و حقیقت و فضیلت آن
بدان که هرکه یخ دارد وقت گرما بر آن حریص بود تا چون تشنه شود آب بدان سرد کند. به کسی بیاید که برابر زر بخرد آن حرص وی بشود در عشق زر و گوید یک روز آب گرم خورم و صبر کنم و این زر که همه عمر با من بماند بستانم اولی تر از آن که این یخ نگاه دارم که خود نماند و شبانگاه بگداخته بود. این ناخواستن یخ را در مقابله چیزی که بهتر از آن است آن را زهد گویند در یخ. حال عارف اندر دنیا هم چنین باشد که بیند که دنیا در گذر است که بر دوام همی گذرد و همی گدازد و در وقت مرگ تمام برسد. چون آخرت بیند باقی و صافی که هرگز نبرسد و بنمی فروشند الا به ترک دنیا، دنیا اندر چشم وی حقیر شود و دست از آن بدارد در عوض آخرت که بهتر است از آن. این حالت را زهد گویند به شرط آن که این زهد در مباحات دنیا باشد و اما از محظورات خود فریضه بود. کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۷۰۱
پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٩٩
هر که او بر چار مطلوب از مطالب قادرست ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۲
هر حادثه ئی که آمد از نرم و درشت ایرانشان : کوشنامه
بخش ۱۴۰ - برگزیدن آتبین فرارنگ را
فرع را فرستاد نزدیک شاه شاه نعمتالله ولی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳
از صفات خود اگر یابی فنا حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۶
هجران رسیده، کی برد از روزگار، فیض امیر معزی : قطعات
شمارهٔ ۲
شریف خاطر مسعود سعد سلمان را طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۸۰
دلبرم پر پر جفا افتاده است غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹
زان خاک که با خون دل آمیخته دارم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۹۱
ای هفت دریا گوهر عطا کن