مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱۳
در مجلس عشاق قراری دگر است
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۸
مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳
از گلشن است دور اگر آشیان ما
ازرقی هروی : قصاید
شمارهٔ ۲۴
اکنون که تر و تازه بخندید نو بهار
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۹
ره بر امید بیشترک می توان گرفت
باقر فداغی لارستانی : دوبیتی‌ها
شمارۀ ۴۷
سهیل آساد و چشمان سپاهش
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵۰
کسی کز عاشقی بیزار باشد
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۰
چون برگ خزان‌دیده و چون شمع سحرگاه
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵۶
از رعونت تا به کی سرو پا در گل شوی
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۰
هر دم ز گریه فیض نوی می توان گرفت
جمال‌الدین عبدالرزاق : قصاید
شمارهٔ ۷۹ - در مدح اقصی القضاه رکن الدین
ای بانصاف خواجه آفاق
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۸
ای دوست، حکایت نهان چیست؟
همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۲
ساقیا بر سر جان بار گران است تنم
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۱
لاله به کف جام دمیدن گرفت
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۲
شرم رخت به دیده نقاب سمن گرفت
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۶
بیهوده مشو برق گیاه فقرا
سعدی : غزلیات
غزل ۷۳
دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۳
جایی که عقل دامن تدبیر می گرفت
رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره‏
۵۰ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ گفت ابراهیم رَبِّ خداوند من أَرِنِی با من نماى کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ که مرده چون زنده کنى؟ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ نه ایمان آورده قالَ بَلى‏ ابراهیم گفت آرى ایمان آورده‏ام، وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی لکن تا دمل آرمیده شود و بدیدار چشم یقین افزاید قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ اللَّه گفت پس شو چهار مرغ گیر فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ آن را بکش و پاره پاره کن و با خود آر سرهاى آن ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً آن گه بر سر هر کوهى پاره از آن آمیخته در هم بنه ثُمَّ ادْعُهُنَّ آن گه ایشان را خوان یَأْتِینَکَ سَعْیاً تا بتو آیند بشتاب وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۲۶۰) بدانک خداى تواناست دانا.
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۴
فرصت مجنون اگر دنبال محمل می گرفت